متأسفانه این جلد نسبت به جلدهای قبلی، خیلی ضعیف تر بود.
میشه گفت از ژانر جنایی، معمایی و دلهره آور به درام تغییر کرده بود.
توی این جلد بیشتر، شاهد مقابله افراد و گروههای محلی با گروه خونخوار ECS و گسترش هرچه بیشتر این گروه در گوشه و کنار دنیا بودیم.
در این جلد، پخش ماده جنون آمیز A_H3 در زندگی مردم به صورت خوراکیهای آلوده ادامه پیدا کرد که میتونست بیشتر بست و گسترش پیدا کنه ولی فقط یک فصل از این جلد به آن اختصاص پیدا کرد.
همان طور که در ابتدا گفتم هیجان این جلد کم شده بود. مثلا مراسم کلیسای عزازیل میتونست به شکل مهیج تری به رشته تحریر دربیاد.
متأسفانه در این جلد، شاهد حضور کمرنگ دانلد و رابرت، اون هم در اواسط رمان بودیم. (من خودم بشخصه فصلها رو زودتر میخوندم تا به این زوج پلیسی برسم.)
بخوام منصف باشم، اگه نویسنده فصل ۹ و ۱۰ رو نمیآورد، سطح این جلد از اینی که بود، پایین تر میاومد.
در کل انتظار داشتم این جلد خیلی بهتر و منسجم تر باشه.
میشه گفت از ژانر جنایی، معمایی و دلهره آور به درام تغییر کرده بود.
توی این جلد بیشتر، شاهد مقابله افراد و گروههای محلی با گروه خونخوار ECS و گسترش هرچه بیشتر این گروه در گوشه و کنار دنیا بودیم.
در این جلد، پخش ماده جنون آمیز A_H3 در زندگی مردم به صورت خوراکیهای آلوده ادامه پیدا کرد که میتونست بیشتر بست و گسترش پیدا کنه ولی فقط یک فصل از این جلد به آن اختصاص پیدا کرد.
همان طور که در ابتدا گفتم هیجان این جلد کم شده بود. مثلا مراسم کلیسای عزازیل میتونست به شکل مهیج تری به رشته تحریر دربیاد.
متأسفانه در این جلد، شاهد حضور کمرنگ دانلد و رابرت، اون هم در اواسط رمان بودیم. (من خودم بشخصه فصلها رو زودتر میخوندم تا به این زوج پلیسی برسم.)
بخوام منصف باشم، اگه نویسنده فصل ۹ و ۱۰ رو نمیآورد، سطح این جلد از اینی که بود، پایین تر میاومد.
در کل انتظار داشتم این جلد خیلی بهتر و منسجم تر باشه.