کتاب داستان زنی به نام آلیشیاست که به نظر میرسه شوهر خودش رو در خانهاش به قتل رسونده ولی بعد از دستگیر شدن در محل جرم، سکوت کرده و حتی کلمهای با هیچ کس حرف نزده و حالا در بیمارستان روانی بستریه
روانشناس جوانی که از ابتدا به داستان این قتل علاقه مند بوده با پیدا کردن فرصتی برای کار کردن در این بیمارستان، سعی میکنه با آلیشیا ارتباط برقرار کنه و راز سکوتش و قتلی که مرتکب شده را مشخص کنه.
اوایل داستان برای من کند پیش میرفت ولی هر چه جلوتر میرفت داستان جذاب تر میشد و به عنوان خواننده سعی میکردم دلیل سکوت آلیشیا را حدس بزنم و کتاب را به همین دلیل ادامه بدم. پایان کتاب غافلگیر کننده بود و فکر میکنم نقطه قوت اصلی داستان پایان آن است.
روانشناس جوانی که از ابتدا به داستان این قتل علاقه مند بوده با پیدا کردن فرصتی برای کار کردن در این بیمارستان، سعی میکنه با آلیشیا ارتباط برقرار کنه و راز سکوتش و قتلی که مرتکب شده را مشخص کنه.
اوایل داستان برای من کند پیش میرفت ولی هر چه جلوتر میرفت داستان جذاب تر میشد و به عنوان خواننده سعی میکردم دلیل سکوت آلیشیا را حدس بزنم و کتاب را به همین دلیل ادامه بدم. پایان کتاب غافلگیر کننده بود و فکر میکنم نقطه قوت اصلی داستان پایان آن است.