نظر هوشنگ شیرالی پور برای کتاب نازنین: یک داستان خیالی

نازنین: یک داستان خیالی
هوشنگ شیرالی پور
۱۴۰۳/۰۱/۱۰
00
کتاب نازنین همانطور که انتظار داشتم اثر مجذوب کننده دیگری ازداستایفسکی است که در کمال مهارت آشفته حالی وکلافگی ذهنی انسانی را مجسم کرده است. گوئی بجسم و روح او رسوخ کرده و افکار مشوش و رقت انگیز وی را ازنزدیک میبیند. شخصیت موصوف موجود بواقع تنهایی است که خود را با دیگران متفاوت وحق بجانب تصور کرده و در این دنیای فکری تاسرحد رنجاندن ودور کردن آنان پای میفشارد. در عین حال دستخوش دوگانگی فکری و توجیه خویشتن است هم عقاید خود رادرست و اصولی میپندارد هم باز خورد رفتار وگفتار خود رااز سوی دیگران نا خوشایند و قابل سرزنش میبیند. سرگشته و در مانده در اعمال و کردار خویش است. با خود در جدال است. نمیداند باید پشیمان باشد از رنجاندن دیگران و بویژه عزیز ترینش یا از عقاید خوددفاع کند. تلاش دارد که بدیهای خود را توجیه وجبران کند اما در این راه موفق نیست. میبیندکه اطرافیانش از او ناخشنودند ولی خود را سزاوار این سرزنشها و تنهایی نمیداند. باین جهت ضد و نقیض میگوید ودستخوش سر در گمی میشود. وقتی همسر محبوبش را از دست میدهد دچار غذاب وجدان است که آیا مقصر خود اوست یا نه. کیج مفلوک میماند و بنوعی ترحم انگیز میشود وچه استادانه وماهرانه این تلاطم روحی را نشان میده داستایوفسکی بزرگ.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.