شروع داستان خیلی خوب بود.
موضوع جالبی مطرح شد. البته شرط بندی آنها غیر معقول بنظر میرسید و برندهای نداشت زیرا شخص اول ثروتش رامیداد و شخص دیگر جوانیاش را. شاید یکی از دلایل جذابیت این اثر پذیرفتن غیر منتظرهی پیشنهاد پانزده سال حبس توسط شخصی بود که حتی با میل خود اصرار به انجام این شرط داشت. به هر حال در پایان داستان به این نتیجه خواهیم رسید که این شرط بندی یک برنده داشت و قطعا آن برنده هم کسی جز شخصی که پانزده سال در حبس به سر میبرد نبود.
او در این سالها بیشتر از ششصد کتاب خوانده و شش زبان را یاد گرفته و با دینهای زیادی آشنا شده بود و میتوانست بقیهی عمرش را به خوبی زندگی کند ولی بانکدار هم ثروت و هم غرور و شرافتش را از دست داد و حقارت را با تمام وجودش لمس کرد.
موضوع جالبی مطرح شد. البته شرط بندی آنها غیر معقول بنظر میرسید و برندهای نداشت زیرا شخص اول ثروتش رامیداد و شخص دیگر جوانیاش را. شاید یکی از دلایل جذابیت این اثر پذیرفتن غیر منتظرهی پیشنهاد پانزده سال حبس توسط شخصی بود که حتی با میل خود اصرار به انجام این شرط داشت. به هر حال در پایان داستان به این نتیجه خواهیم رسید که این شرط بندی یک برنده داشت و قطعا آن برنده هم کسی جز شخصی که پانزده سال در حبس به سر میبرد نبود.
او در این سالها بیشتر از ششصد کتاب خوانده و شش زبان را یاد گرفته و با دینهای زیادی آشنا شده بود و میتوانست بقیهی عمرش را به خوبی زندگی کند ولی بانکدار هم ثروت و هم غرور و شرافتش را از دست داد و حقارت را با تمام وجودش لمس کرد.