داستان رو دوست داشتم لحن و خوانش خواننده هم خوب بود بر خلاف نظر بقیه چون تند خوانده میشد مورد پسندم بود.
انتظاری که از گلی بعد جدایی اول میرفت این بود که مصمم و قاطع باشد و نگذارد بقیه برایش تصمیم بگیرند اما با توجه به شرایط اونموقع گوش به حرف فامیل بود.
در نهایت هم تصمیم درست را برادرش برایش گرفت و راهنماییش کرد اما اجبار نه! وگرنه فامیل فقط به فکر خود بودند.
گلی نمونه کامل یک زنی بود که در روستا بزرگ شده و اندیشههای قدیمی رو داشت (زندگیهای زمان گذشته) زمان شوهر دادن زینب این به شدت مشهود بود، همینطور پسر دوست بودن که توی رابطه با مرتضی داشت.
بنظرم خوشبختی و نجات خودش رو محتاج خانواده شمالی بود که از دست اسد رهاش کردند.
انتظاری که از گلی بعد جدایی اول میرفت این بود که مصمم و قاطع باشد و نگذارد بقیه برایش تصمیم بگیرند اما با توجه به شرایط اونموقع گوش به حرف فامیل بود.
در نهایت هم تصمیم درست را برادرش برایش گرفت و راهنماییش کرد اما اجبار نه! وگرنه فامیل فقط به فکر خود بودند.
گلی نمونه کامل یک زنی بود که در روستا بزرگ شده و اندیشههای قدیمی رو داشت (زندگیهای زمان گذشته) زمان شوهر دادن زینب این به شدت مشهود بود، همینطور پسر دوست بودن که توی رابطه با مرتضی داشت.
بنظرم خوشبختی و نجات خودش رو محتاج خانواده شمالی بود که از دست اسد رهاش کردند.