کتاب بیمار خاموش را با ترجمه ساناز جهان بیگلری بعد از ترجمه منیژه شیخ جوادی خواندم. ترجمه خانم شیخ جوادی روان تر و پارسی تر بود.
جالب بود که دو مترجم داستان بلند بیمار خاموش، بانو هستند و کتابی از الکس مایکلیدیس را به پارسی برگردانده بودند، با سبک و سیاق خاص خودشان. کتاب داستانی جنایی و عشقی و... را پیش میبرد و هم زمان از چند زندگی روایت میکند. کشش داستان خوب است و در اواسط که داستان به نتیجهگیری میرسد، به اوج نیز میرسد و دلت نمیخواهد که داستان را رها کنی. ادبیات داستان ساده و روان است، اما پیچیدگی هدایت روال قصه، نیاز به دقت را در خواننده بر میانگیزد. بنابر این بادقت آن را بخوانید. الکس مایکلیدیس در کتاب بیمار خاموش نشان میدهد که سبک قصه را میشناسد و به تم این چنین داستانها آشنایی دارد. پر کشش بودن قصه، هیجان را در تمام فصول به کم یا زیاد در خواننده ایجاد میکند اما بی کشش داستان هدایت نمیشود.
جالب بود که دو مترجم داستان بلند بیمار خاموش، بانو هستند و کتابی از الکس مایکلیدیس را به پارسی برگردانده بودند، با سبک و سیاق خاص خودشان. کتاب داستانی جنایی و عشقی و... را پیش میبرد و هم زمان از چند زندگی روایت میکند. کشش داستان خوب است و در اواسط که داستان به نتیجهگیری میرسد، به اوج نیز میرسد و دلت نمیخواهد که داستان را رها کنی. ادبیات داستان ساده و روان است، اما پیچیدگی هدایت روال قصه، نیاز به دقت را در خواننده بر میانگیزد. بنابر این بادقت آن را بخوانید. الکس مایکلیدیس در کتاب بیمار خاموش نشان میدهد که سبک قصه را میشناسد و به تم این چنین داستانها آشنایی دارد. پر کشش بودن قصه، هیجان را در تمام فصول به کم یا زیاد در خواننده ایجاد میکند اما بی کشش داستان هدایت نمیشود.