راستش نظر دادن کمی دشوار هستش.
تو این داستان عشق خالص و واقعی تواما با خیانت به زن و فرزند و در واقع خانواده همراه شده.
چنین عشق خالصی که بخاطرش تعهدی که به واسطه ازدواج نادیده گرفته شده و از اون بالاتر برای حفظ و تعالی معشوق، عاشق از تمام خودش میگذره.
مفهوم داستان کمی عجیب و سخت بود.
داستان قلم روانی داره اما ابتدای ماجرا کمی کند پیش میره. شاید اگر کتاب چاپی بود راحت به انتها نمیرسیدم.
نویسنده آخر داستان فکر میکنم انتقام بدی گرفت از همه ما که منتظر بودیم بالاخره پایان این همه جدایی وصال باشه. آخه اوا جان شما که میخواستی سکته کنی لاقل بلافاصله بعد مرگ راجر فوت نمیکردی آنقدر دلمون نسوزه...
ولی واقعا تشخیص درست و غلط تو این داستان گم شده. عشق و خیانت خیلی در هم پیچیده شده
تو این داستان عشق خالص و واقعی تواما با خیانت به زن و فرزند و در واقع خانواده همراه شده.
چنین عشق خالصی که بخاطرش تعهدی که به واسطه ازدواج نادیده گرفته شده و از اون بالاتر برای حفظ و تعالی معشوق، عاشق از تمام خودش میگذره.
مفهوم داستان کمی عجیب و سخت بود.
داستان قلم روانی داره اما ابتدای ماجرا کمی کند پیش میره. شاید اگر کتاب چاپی بود راحت به انتها نمیرسیدم.
نویسنده آخر داستان فکر میکنم انتقام بدی گرفت از همه ما که منتظر بودیم بالاخره پایان این همه جدایی وصال باشه. آخه اوا جان شما که میخواستی سکته کنی لاقل بلافاصله بعد مرگ راجر فوت نمیکردی آنقدر دلمون نسوزه...
ولی واقعا تشخیص درست و غلط تو این داستان گم شده. عشق و خیانت خیلی در هم پیچیده شده