نظر Sadaf Akhlaghi برای کتاب کتاب فروشی کوچک بروکن ویل

داستان کتاب در مورد دختری کاملا معمولیه که در دنیای رنگارنگ کتاباش غرق شده دختری که نه اهل خوش گذرونی و هیجانه نه اهل عشق و عاشقی و نه هیچ زرق و برق دیگه ای و یک روز به خودش میاد و می بینه که میخواد از دنیای کتاب‌ها پا تو دنیای واقعی بگذاره و سفر کنه ان هم به یک روستای کوچک که اصلا نمیدونه کجاست. طی مسیر می فهمه ان تصوری که از بروکن ویل داشته فقط در ذهنش بوده
این جا فقط یک روستای کوچک با سه تا خیابون و تعداد کمی شهروندی که در حال تدارک مراسم ختم هستن از قضا این مراسم برای میزبان سارا تدارک دیده شده بله ایمی مرده. به هر حال سارا تصمیم میگیره طبق برنامه در خونه ایمی بمونه و در این مدت عاشق یک پسره روستایی ساده به نام تام میشه یک کتابخونه کوچولو راه میندازه و شهر دوباره زنده میشه دوستانش که شهروندای همان بروکن ویل بودن به خاطر موندن سارا در شهر دنبال ازدواج ان با تام میفتند با همه‌ی کش و قوس این ماجرا در نهایت تام و سارا احساس هم رو می‌فهمند اقامت سارا تایید میشه و ان حالا یک زن متاهله که قراره ساکن بروکن ویل بمونه.
بخونید و لذت ببرید