نظر افشار حبیبی برای کتاب گهوارهی گربه

گهوارهی گربه
افشار حبیبی
۱۴۰۲/۱۱/۱۰
20
داستان یک طرح تقریبا دایرهای شکل دارد. راوی پس از وقوع جریاناتی که رخ داده است اقدام به روایت میکند و در اواخر داستان به زمان حال میرسیم. راوی وقتی خیلی جوان تر بوده است جمع آوری اطلاعات برای نوشتن کتابی را آغاز نموده است که قرار بود اسمش "روزی که دنیا پایان یافت" باشد و قرار بود این کتاب به صورت مستند کارهایی که کله گندههای آمریکا هنگام پرتاب بمب اتم روی هیروشیما مشغول آن بودهاند گزارش شود. یکی از این افراد "فیلیکس هوینیکر" دانشمندی است که در داستان از او به عنوان یکی از پدران بمب اتم نام برده میشود. این برنده نوبل فیزیک از دنیا رفته است و راوی به فرزندان او نامه مینویسد و پسر کوچک این دانشمند به نامه راوی جواب میدهد و خاطراتی از روز پرتاب بمب بیان میکند و بدین ترتیب سلسله وقایعی رخ میدهد که مسیر زندگی راوی را تغییر میدهد و به قول خودش به جایی میرساند که میبایست میرسید و این کتاب همین سیر است که با طنزی نیش دار در موقعیتی غریب نگاشته میشود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.