با سلام به کتابراه عزیز و خوانشگر محترم با صدای گیراشون که تا آخر کتاب رو به خاطر صدایشون دنبال کردم زندگی خیلی کوتاهه و آدم ها از این زندگی کوتاهشون باید حداکثر استفاده رو ببرند و تا میتونند از زندگیشون به نحو احسن لذت ببرند هستند آدم هایی که در طول زندگیشون فقط به فکر دیگران هستند و به خودشون اصلا فکر نمیکنند
مثل آقای در این داستان که مشخص شد در طول زندگیش فقط احیانا به فکر خوراک و پوشاک و آسایش فرزندانش بوده و اصلا خودش رو فراموش کرده تا جایی که به سنین پیری رسیده و حتی اسم و هویت خودش رو فراموش کرده واین قدر خودش برایش بی اهمیته که ترجیح میدهد شناسنامه یک آدم مرده رو از آن خودش کنه حتی قیافه و صورت و جسم خودش رو هم فراموش کرده که با یک خنده تک تک اعضای بدنش متلاشی میشوند البته این استعاره از خود فراموشی است در نهایت متوجه میشه که عمرش به سر رسیده و میره که برای آخرین بار خودش رو توی آینه ببینه و این جوری شاید کمی خودش رو به یاد بیاره
فقط من داستان هایی که ناراحت کننده هستند رو خیلی دوست ندارم و البته این داستان واقع گرایانه هست
مثل آقای در این داستان که مشخص شد در طول زندگیش فقط احیانا به فکر خوراک و پوشاک و آسایش فرزندانش بوده و اصلا خودش رو فراموش کرده تا جایی که به سنین پیری رسیده و حتی اسم و هویت خودش رو فراموش کرده واین قدر خودش برایش بی اهمیته که ترجیح میدهد شناسنامه یک آدم مرده رو از آن خودش کنه حتی قیافه و صورت و جسم خودش رو هم فراموش کرده که با یک خنده تک تک اعضای بدنش متلاشی میشوند البته این استعاره از خود فراموشی است در نهایت متوجه میشه که عمرش به سر رسیده و میره که برای آخرین بار خودش رو توی آینه ببینه و این جوری شاید کمی خودش رو به یاد بیاره
فقط من داستان هایی که ناراحت کننده هستند رو خیلی دوست ندارم و البته این داستان واقع گرایانه هست