داستان کوتاه ساعت من داستانی زیبا و جذاب نوشتهی مارک تواین است که دربارهی ساعتی است که برای هجده ماه به خوبی کار میکند اما روزی از دست صاحبش به روی زمین میافتد و آن را به نزد بهترین ساعت ساز شهر میبرد و ساعت ساز میگوید ساعت چند دقیقه کند کار میکند و آن را جلو میکشد و این باعث میشود ساعت خیلی تند کار کند و صاحب ساعت هم همه کارها را زودتر از وقتشان انجام دهد ولی دوباره برای رفع این مشکل دوباره ساعت پیش ساعتساز برده میشود و ساعت ساز آن را کمی عقب میکشد ولی باز هم مشکل ساعت برطرف نمیشود و خیلی عقب میماند و صاحب ساعت هم همهی کارهایش را با تاخیر انجام میدهد. صاحب ساعت بارها ساعت را نزد ساعت سازان مختلفی میرود و هر دفعه مشکل جدیدی برای ساعت به وجود میآید و آخرین ساعت ساز یکی از دوستان مارک تواین است که هیچ تخصصی در این کار ندارد و مارک تواین به این نتیجه میرسد که چون افرادی که کاری را به عهده میگیرند تخصص لازم برای انجام آن کار را کسب نکردهاند باعث میشوند کارها درست انجام نشود و هر روز مشکلی به مشکلات اضافه شود.
با تشکر از کتابراه برای تهیهی رایگان این داستان جذاب.
با تشکر از کتابراه برای تهیهی رایگان این داستان جذاب.