داستان کوتاه سه پرسش نوشتهی لئو تولستوی نویسندهی شهیر روس است. در این داستان زیبا پادشاه سه پرسش را مطرح میکند و اندیشمندان مختلفی سعی میکنند به این سه پرسش جواب دهند ولی پادشاه جوابهای آنها را قبول نمیکند و به خاطر همین نزد یک فرد عزلت نشین میرود او که مشغول کندن زمین بوده به پرسشهای پادشاه جواب نمیدهد و پادشاه که میبیند مرد عزلت نشین به سختی زمین را میکند بیل را از او میگیرد و در کندن زمین به مرد کمک میکند و زمین را میکند سپس مرد زخمی به سوی آنها میآید و پادشاه سعی میکند جلوی خونریزی زخمش را بگیرد و زخمش را ببندد و سپس با کمک مرد عزلت نشین مرد زخمی را داخل خانه میبرند تا استراحت کند و در صبح روز بعد مرد زخمی تعریف میکند که قصد داشته پادشاه را بکشد ولی مردان پادشاه فهمیدهاند و به او حمله کرده و او را زخمی کردهاند و پادشاه به او کمک کرده و او را از مرگ نجات داده است و حالا مرد زخمی میخواهد به پادشاه خدمت کند و جزء افراد پادشاه شود. سپس پادشاه بیرون از خانه مرد عزلت نشین را میبیند که روی زمینی که به کمک پادشاه آن را شخم زده بود داشت بذر میپاشید و به پادشاه میگوید با کارهایی که از دیروز در آن جا انجام داده در حقیقت به جواب پرسشهایش رسیده است.
این داستان کوتاه مانند سایر رمانهای تولستوی خیلی زیبا و دارای مفاهیم با ارزش و انسانی و آموزنده است.
با تشکر از کتابراه برای تهیهی این داستان رایگان با ارزش.
این داستان کوتاه مانند سایر رمانهای تولستوی خیلی زیبا و دارای مفاهیم با ارزش و انسانی و آموزنده است.
با تشکر از کتابراه برای تهیهی این داستان رایگان با ارزش.