بسیار تامل برانگیز نمیشه کتاب رو خوند و به فکر فرو نرفت.
زندگی همهی آدمها سرشار از رنجها و شادی هاست. اما بعضی از رنجها هستن که آدم رو واقعا از پا درمیارن چی باعث میشه در سختترین لحظهها آدم روی پاهاش بایسته و ادامه بده؟ وقتی تمام بارقههای امید خاموش میشن چی ما رو زنده نگه میداره؟ چی به زندگی ما معنا
میده؟ این که چطور عدهای تونستن از اردوگاههای نازی جون سالم به در ببرن میتونه اندیشه ی ما رو به سوی پاسخ این پرسش هدایت کنه.
ویکتور فرانکل از تجربه ی خودش در اردوگاههای نازی میگه از امید و ناامیدی از رویارویی با مرگ و رنجهایی که به نظر نمیرسه قرار باشه به پایان برسه.
و از طرف دیگه کتاب نگاه دقیقی داره به از دست رفتن ارزشهای انسانی جایی که انسانها تحت فشارهای خیلی شدید معیشتی و روانی قرار میگیرن.
این کتاب میتونه چشم ما رو به معنا و مفهوم نهایی زندگی باز کنه.
همهی ما نیاز داریم که بدونیم چرا زنده ایم؟ و یافتن پاسخ
!
این پرسش ساده نیست.
زندگی همهی آدمها سرشار از رنجها و شادی هاست. اما بعضی از رنجها هستن که آدم رو واقعا از پا درمیارن چی باعث میشه در سختترین لحظهها آدم روی پاهاش بایسته و ادامه بده؟ وقتی تمام بارقههای امید خاموش میشن چی ما رو زنده نگه میداره؟ چی به زندگی ما معنا
میده؟ این که چطور عدهای تونستن از اردوگاههای نازی جون سالم به در ببرن میتونه اندیشه ی ما رو به سوی پاسخ این پرسش هدایت کنه.
ویکتور فرانکل از تجربه ی خودش در اردوگاههای نازی میگه از امید و ناامیدی از رویارویی با مرگ و رنجهایی که به نظر نمیرسه قرار باشه به پایان برسه.
و از طرف دیگه کتاب نگاه دقیقی داره به از دست رفتن ارزشهای انسانی جایی که انسانها تحت فشارهای خیلی شدید معیشتی و روانی قرار میگیرن.
این کتاب میتونه چشم ما رو به معنا و مفهوم نهایی زندگی باز کنه.
همهی ما نیاز داریم که بدونیم چرا زنده ایم؟ و یافتن پاسخ
!
این پرسش ساده نیست.