این کتاب جزء محدود کتابهایی است که زنان رو مثل یک کالای لوکس جلوه نمیده و سعی نداره که با استفاده از روشهای مختلف اغواگری و خود آرایی اونها رو وارد یک رابطه کنه؛ بلکه بهشون آموزش میده که در عین داشتن خودباوری و عزت نفس، مقتدر باشن و یک رابطه اصولی و درست رو پیش ببرن؛ به گفتهی شکسپیر: چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر میکند، مهربانی اوست نه سیمای زیبایش. پیام این کتاب هم دقیقا همینه که چطور هم مهربان باشیم و هم از ارزشهای خودمون گذر نکنیم و احساس شادی و رضایت از یک ارتباط رو تجربه کنیم. زنها نمیتونن به راحتی وارد دنیای مردها بشن؛ اما من تشکر میکنم از خانم شری آرگو که با مصاحبههایی که با آقایون داشته، تونسته تا حدودی پوستهی ضخیم اونها رو بشکافه و ما رو در جریان عواطفشون بگذاره. به نظرم نه تنها خانمهای مجردی که قصد شروع یک رابطه رو دارند بلکه خانمهای متاهلی هم که دوست دارند کمی چاشنی به زندگی مشترک خود اضافه کرده و آن را بهبود ببخشند هم میتونن از این کتاب نهایت استفاده رو ببرند. و در نهایت، بهترین جملهی این کتاب بنظرم این جمله بود: میگویی او باید مرا با همین ویژگیهایی که دارم بپذیرد؟
نه دختر او باید تو را دیوانه وار بخواهد.
نه دختر او باید تو را دیوانه وار بخواهد.