نظر Alireza Pakizeh برای کتاب اضطراب موقعیت

اضطراب موقعیت
Alireza Pakizeh
۱۴۰۲/۱۰/۱۵
60
واقعا کتاب بحث قشنگی داره راجع به اضطرابی جدید در افراد عصر مدرن؛ که از مقایسه (اکثرا افراطی) با سایر افراد جامعه حاصل میشه، و جالب اینه که طبق تحقیقات معمولاً ما خودمون رو با تمام افراد جامعه مقایسه نمیکنیم بلکه هرکس دارای (گروه معیار) هستش که فرد خودش رو با افرادی که بیشترین اشتراک رو باهاش دارن مقایسه میکنه (مثل مقایسه گری شخص با همکاران و یا دوستان خودش) و جالب اینه که این اضطراب در چندصدسال اخیر وجود نداشته چون در جوامع سنتی و ارباب رعیتی (قبل از انقلاب صنعتی و رنسانس)؛ فرزند یک فرد از طبقه پایین مثل برده و کارگر و کشاورز (تا دکتر و کشیش و شاه)، نمیتونسته به جایگاه اجتماعی و شغلی متفاوت از پدر (و بالاتر) بره و به همین دلیل انسانهای اون عصر دارای یک آرامش خاطر خوبی بودن که انسان مدرن شاید درک نکنه چون انگار از بدو تولد سرنوشتون مشخص بوده و زندگی به یک ترتیب اجباری میگذشته و طرف برای بقا چاره دیگهای نداشته جز همون شغلی که به صورت وراثتی بهش منتقل شده و یاد گرفته. ولی در مقابل انسان در عصر مدرن و مخصوصا جوامع ثروتمندتر و پیشرفته تر، معمولا انسانها دچار خطایی میشن که هرچقدر هم پیشرفت کنن و فارغ از اینکه خودشون از زندگی چی میخوان (با اینکه اکثرا یه زندگی متوسط و کافی دارن) ولی با مقایسه گری مداوم سعی میکنن دائما (بیشتر و بیشتر) بدست بیارن تا این عطش ساختگی عقب ماندن از سایر افراد جامعه رو سیراب کنن، غافل از اینکه زندگی دور از این احساس جعلی شاید خوشایندتر باشه؛ شاید نگاه به درون و لذت بردن از هر جایی که همین الان هستیم و تلاش برای چیزی که واقعا خودمون از درون دوست داریم باشیم (نه اینکه دیگران و جامعه چه انتظاری از ما دارن) همین که در این لحظه زنده ایم از نظر علم احتمالات معجزست!
هیچ پاسخی ثبت نشده است.