به لحاظ ویرایش چند غلط املایی کوچک وجود داشت که البته قابل چشم پوشی هست. در مورد داستان باید بگم آقای بل سعی داره آثار کثیف جنگ رو به تصویر بکشه و اثرات اون رو در اجتماع به ما نشون بده. و اینکه نشون میده تا چه اندازه جنگ گریبانگیر قشر جوان هست و هیچ کاری نداره که کسی میخواد وارد جنگ بشه یا نه. خواسته یا ناخواسته وقتی آتش جنگ برپا میشه دامن همه باهاش خواهد سوخت. از اثرات اجتماعی که آقای بل ذکر میکنه میشه به تجاوز، خیانت، خود فروشی و... اشاره کرد. البته آقای بل خیلی سعی داره بگه که روح آدمی در این کثافات جنگ هم میتونه به مواردی همچون عشق چنگ بزنه. این داستان به صورت یک رمان کوتاه با ریتمی ملایم و توصیفهای به جا هست که اگر بخوام خصیصه نوشتاری اون رو بگم میشه به استفاده از صفات متوالی اشاره کرد مثل چند موردی که مینویسم.
"قطار تاخیر کرده مرخصی رو ها" "جنده بیچاره بدترکیب لرزان" "خیابان عریض مشجر عهد امپراطوری" جمله بسیار زیبای کتاب هم که یک تناقض لطیف و قابل تامل برای من داشت این بود " آدم وقتی تنهاست دیگر بی کس و کار نیست"
"قطار تاخیر کرده مرخصی رو ها" "جنده بیچاره بدترکیب لرزان" "خیابان عریض مشجر عهد امپراطوری" جمله بسیار زیبای کتاب هم که یک تناقض لطیف و قابل تامل برای من داشت این بود " آدم وقتی تنهاست دیگر بی کس و کار نیست"