داستانی جالب، زیبا و شنیدنی از خانم نرگس حسینی نژاد در بارهی زنی که شوهرش مردی خلافکار، معتاد و در واقع نامرد که قدر همسر و فرزندانش را نمیداند و با آنها بدرفتاری میکند و خیلی ظالم است و زنش از او متنفر است و وقتی بخاطر داشتن تریاک به زندان میافتد زنش با درست کردن ترشی، رب و... خرج زندگی خود و فرزندانش را تامین میکند و آنها را بزرگ کرده و به خانهی بخت میفرستد و خرج تحصیل دختر کوچکش را نیز در میآورد. زنی که حاضر است هر سختی را تحمل کند ولی دیگر روی شوهر نامردش را نبیندو از وقتی شوهرش نیست روی خوش زندگی را هم میبیند و در کنار سختیهای کار به خودش هم میرسد و در کنار دخترانش از زندگی لذت هم میبرد.
باتشکر از کتابراه که چنین داستانهای زیبایی را به رایگان در اختیار ما قرار میدهد و با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای نویسندهی توانا.
باتشکر از کتابراه که چنین داستانهای زیبایی را به رایگان در اختیار ما قرار میدهد و با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای نویسندهی توانا.