این کتاب یک رمان عشقی تاریخی است که حال و هوای جنگ جهانی و وضعیت اسرا را تا حدودی به تصویر میکشد
توجه نویسنده به روایت مشکلات زنان اسیر در قالب یک شخصیت زن و مصائبی که باید انها تحمل کنند با توجه به عدم اشاره دقیق در کتابهایی مثل سفر سیلکا یا خالکوب اشویتس (که به نظرم بسیار قوی تر از این کتاب بود) ستودنی بود.
داستان با فراز و فرودهایی که دارد خواننده را مجاب مینماید که همچنان پیگیر اتفاقات تلخ رمان باشد اما همیشه کورسویی امید در دل تاریکی داستان هنرمندانه توسط نویسنده به خواننده نشان میدهد مثل وقتی که یک شمع در انتهای غاری تاریک در حال سوختن است.
این کتاب قطعا ارزش خواندن دارد و تنها نقطه ضعف ان پایان داستان است که خیلی عجولانه پایان میپذیرد و خواننده زمانی که مجالی مییابد تا نفس راحتی بکشد و دوقهرمان داستان را در اغوش خیال خود خوشبخت فرض نماید بدون هیچ مقدمه چینی داستان به اتمام میرسد
توجه نویسنده به روایت مشکلات زنان اسیر در قالب یک شخصیت زن و مصائبی که باید انها تحمل کنند با توجه به عدم اشاره دقیق در کتابهایی مثل سفر سیلکا یا خالکوب اشویتس (که به نظرم بسیار قوی تر از این کتاب بود) ستودنی بود.
داستان با فراز و فرودهایی که دارد خواننده را مجاب مینماید که همچنان پیگیر اتفاقات تلخ رمان باشد اما همیشه کورسویی امید در دل تاریکی داستان هنرمندانه توسط نویسنده به خواننده نشان میدهد مثل وقتی که یک شمع در انتهای غاری تاریک در حال سوختن است.
این کتاب قطعا ارزش خواندن دارد و تنها نقطه ضعف ان پایان داستان است که خیلی عجولانه پایان میپذیرد و خواننده زمانی که مجالی مییابد تا نفس راحتی بکشد و دوقهرمان داستان را در اغوش خیال خود خوشبخت فرض نماید بدون هیچ مقدمه چینی داستان به اتمام میرسد