از لحاظ شکلی: ۱_ ترجمه ضعیف و تحت اللفظی ۲ _ ناتمام رها کردن داستان قتل
از نظر مفهومی: ۱ _کتاب دیدگاه فمنیستی دارد و سعی در تهییج زنان برای به دست آوردن حقوق خودشان را دارد که البته با دیدگاه شخصی من هم راستا است، هرچند قبول کردن بعضی از مفاهیمی که داستان سعی در انتقال آنها دارد، مستلزم پذیرش سست شدن پایههای خانواده و زندگی خانوادگی است ولی رد آنها نیز مستلزم پذیرش فرهنگ سوختن و ساختن به هر قیمتی در زندگی است. در بعضی فرهنگهای سنتی از جمله فرهنگ بیشتر نقاط ایران، زن باید با لباس سفید وارد زندگی مرد شود و با کفن سفید خانواده را ترک کند و در خلال این دوره زن وظیفه دارد که به هر قیمتی _ حتی به قیمت تباه شدن زنگیش _ خود را با مرد هماهنگ کند. مفاهیم این داستان سعی در مقابله با این فرهنگ نادرست دارد و برای شخص من هم سوال است که چرا در بیشتر فرهنگها این زن هست که باید خواستهها و آرزوهای خود را زیر پا بگذارد و خود را با مرد زندگیش هماهنگ سازد. شاید به این دلیل باشد که در طول تاریخ مردها قدرت را در دست داشتهاند و قوانین و سنتها را به نفع جنس خودشان وضع کردهاند.
۲_مفهوم دیگری که داستان به خواننده القا میکند فرهنگ اشرافی گری و خود نمایی است که البته به اعتقاد من هرچند انسان میبایست به بهترین شکلی که میتواند در جامعه ظاهر شود ولی اشاعه فرهنگ اشرافی گری و خود نمایی بیش از حد و غیر واقعی میتواند برای نسل جوان آسیب زا باشد.
۳ -دیگر مفهومی که میتوان از متن برداشت کرد، ترویج لذت جویی است. لذت از دیدگاه افراد متفاوت است. نگاه این داستان به لذتهای دنیوی، جسمی و جنسی است و من فکر میکنم که انسانها باید یاد بگیرند از زندگی خود لذت ببرند و به دیگران هم کمک کنند تا از زندگی خود لذت ب
از نظر مفهومی: ۱ _کتاب دیدگاه فمنیستی دارد و سعی در تهییج زنان برای به دست آوردن حقوق خودشان را دارد که البته با دیدگاه شخصی من هم راستا است، هرچند قبول کردن بعضی از مفاهیمی که داستان سعی در انتقال آنها دارد، مستلزم پذیرش سست شدن پایههای خانواده و زندگی خانوادگی است ولی رد آنها نیز مستلزم پذیرش فرهنگ سوختن و ساختن به هر قیمتی در زندگی است. در بعضی فرهنگهای سنتی از جمله فرهنگ بیشتر نقاط ایران، زن باید با لباس سفید وارد زندگی مرد شود و با کفن سفید خانواده را ترک کند و در خلال این دوره زن وظیفه دارد که به هر قیمتی _ حتی به قیمت تباه شدن زنگیش _ خود را با مرد هماهنگ کند. مفاهیم این داستان سعی در مقابله با این فرهنگ نادرست دارد و برای شخص من هم سوال است که چرا در بیشتر فرهنگها این زن هست که باید خواستهها و آرزوهای خود را زیر پا بگذارد و خود را با مرد زندگیش هماهنگ سازد. شاید به این دلیل باشد که در طول تاریخ مردها قدرت را در دست داشتهاند و قوانین و سنتها را به نفع جنس خودشان وضع کردهاند.
۲_مفهوم دیگری که داستان به خواننده القا میکند فرهنگ اشرافی گری و خود نمایی است که البته به اعتقاد من هرچند انسان میبایست به بهترین شکلی که میتواند در جامعه ظاهر شود ولی اشاعه فرهنگ اشرافی گری و خود نمایی بیش از حد و غیر واقعی میتواند برای نسل جوان آسیب زا باشد.
۳ -دیگر مفهومی که میتوان از متن برداشت کرد، ترویج لذت جویی است. لذت از دیدگاه افراد متفاوت است. نگاه این داستان به لذتهای دنیوی، جسمی و جنسی است و من فکر میکنم که انسانها باید یاد بگیرند از زندگی خود لذت ببرند و به دیگران هم کمک کنند تا از زندگی خود لذت ب