این کتاب راجب زندگی انسان هاست که در قتلب فیلها اون رو طرح کردن
داستان از این قراره که روزی بچه فیلها در حال بازی گردن در رودخونه بودند که میبینند پدر بزرگشون در حال نزدیک شدن به اونهاس
اونها فکر میکردن که قراره باهاشون بازی کنه اما پدر بزرگ گفت که میخواد اونها رو ترک کنه و به آرامگاه فیلمها بره
یکی از بچه فیلها گفت اونجا کجاست
گفت جایی که فیلمها بعد از زندگی به اونجا میرن
درباره بهشت و جهنم صحبت گردند و گفتند اگر فیل خوبی بوده باشی به بهشت میروی و روی ابرها راه میروی و با فرشتهها ساز میزنی و اگر فیلم بدی هم بوده باشی به جهنم میروی و در آتش میافتی
درباره روح گفتند که بعد از مرگ جسم کاملا از بین میرود به جز استخوانها که آنها را در موزه میگذارند و فقط روح است که سالم میماند و به حیات خود ادامه میدهد
و پدر بزرگ فیله بچهها را با عشق بغل کرد و به محل آرامگاه فیلها رفت
داستان از این قراره که روزی بچه فیلها در حال بازی گردن در رودخونه بودند که میبینند پدر بزرگشون در حال نزدیک شدن به اونهاس
اونها فکر میکردن که قراره باهاشون بازی کنه اما پدر بزرگ گفت که میخواد اونها رو ترک کنه و به آرامگاه فیلمها بره
یکی از بچه فیلها گفت اونجا کجاست
گفت جایی که فیلمها بعد از زندگی به اونجا میرن
درباره بهشت و جهنم صحبت گردند و گفتند اگر فیل خوبی بوده باشی به بهشت میروی و روی ابرها راه میروی و با فرشتهها ساز میزنی و اگر فیلم بدی هم بوده باشی به جهنم میروی و در آتش میافتی
درباره روح گفتند که بعد از مرگ جسم کاملا از بین میرود به جز استخوانها که آنها را در موزه میگذارند و فقط روح است که سالم میماند و به حیات خود ادامه میدهد
و پدر بزرگ فیله بچهها را با عشق بغل کرد و به محل آرامگاه فیلها رفت