نظر betWeen دامنی برای کتاب صوتی افادهایها

افادهایها
betWeen دامنی
۱۴۰۲/۰۹/۱۰
00
به نام خدا یک داستان کوتاه دیگر اما اینبار از آنسوی دنیا نوشتهی این نویسنده به خوب وودی آلن که گوینده اسم واقعیه آن را نیز گفت اما از یادم رفت این نویسندهی موفق و اثرش که وقتی خواندم نام آن را مقدار بسیار بیشتری درک کردم خب حالا بپردازیم به خود داستان شروعش مقداری گنگ بود و نفهمیدم اما همینکه خط داستانی جدی تر دنبال شد گوشهای من نیز بیشتر دل به کار دادند و توجه بیشتری کردند کم کم آن را بیشتر فهمیدم و همینطور قصد و نیت نویسنده نیز برایم آشکار شد از پدید آوردن اثر به گونهای که آن شخص اسباب بازی ساز پرده از راز خود برداشت که با دختری جوان بحث فلسفی کرده و از سخن گفتن با زن خود راضی نبوده و ازینجا به بعد داستان هرچه جلوتر میرود برایم جالب تر میشود بگونهای که بازرس که در ابتدا معلوم نیست بازرس است به سردستهی شان زنگ میزند و تقاضای یک گفتگوی به اصطلاح فلسفی میکند؟! بنظر من این داستان یک زنگ خطریست که نویسنده آن را به صدا در آورده یعنی پوک شدن پوسیدن و تهی شدن میوهی فلسفه یا روشن ضمیری از شیرهی حیات و پرسشهای اساسیاش و تبدیل شدنش به دستاویزی برای عدهای با بحثهای کور که به اصطلاح به قول خودی نویسنده افاده ایها! چنانچه که یک باند هستند و تعدادی دختر عجیر شده که کارشان خواندن کتاب است و سرویس دادن به مشتری ها! داستان از آن داستان هایس که نویسنده رسالتش را انجام داده و گوش دادنش چیز جدیدی به من آموخت
هیچ پاسخی ثبت نشده است.