نظر ایرج عاشوری برای کتاب صوتی عادت می‌کنیم

عادت می‌کنیم
زویا پیرزاد، فاطمه معتمدآریا
۲۲۳ رای
ایرج عاشوری
۱۴۰۲/۰۹/۰۷
روح داستان بر خلاف بقیه آثاری که از زویا پیرزاد خواندم، عاری از صداقت همیشگی بود. نویسنده برای جلب هم دردی و شهید نمایی شخصیت اول قصه، مردی را که سر راهش قرار گرفته به عنوان یک موجود کامل معرفی می‌کند. او هم پولدار است هم خاکی هم خیر هم هنر شناس هم وفادار هم اصیل و نجیب زاده و باقی صفات عالی.
بر خلاف داستانی مثل چراغ‌ها... در اینجا نویسنده اشراف به فضای داستان خود ندارد و برای همین هم در دوره‌ای که گوشی موبایل استفاده می‌شود لز کوپن و کوپن فروش صحبت به میان می‌آید.
یا ماشین شخصی مرد داستان جگوار است که اساسا در ایران وجود ندارد یا خیلی سال پیش از رده خارج شده است.
همین عدم اشراف به فضای واقعی، عمده مکان‌ها و شخصیت‌ها و مسائل مربوط به آن‌ها کلیشه‌ای از آب درآمده است‌. داستان برای زمان خود نیز حتی، بوی رخوت و کهنگی می‌دهد. از شوهر سابق زن و علت این جدایی اطلاعات مفیدی در داستان نیست. به نظر می‌رسد بیشتر تلاش نویسنده در جهت مظلوم نمایی زنی است که مورد ظلم یک مرد واقع شده و هنگامی که آیوانهوی داستان با پاترول از راه می‌رسد تمامی دنیا بز علیهش می‌شوند مگر (به سبک سریال‌های ایرانی) نوکر و کلفت خانه که طبق کلیشه‌ی همیشگی خود بسیار رئوف و فهیم هستند.
صدای خانم معتمد آریا از فصل ششم به بعد روی قصه نشسته و یا شاید شنونده در این حوالی به این صدا عادت می‌کند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟