رمان درباره چرنسسی است که به شدت علاقه به خوردن سوپ دارد و تمام سوپها را میپسندد
این پرنسس مادر ندارد و با پدرش که پادشاه است زندگی میکند
روزی پادشاه تصپیمی میگیرد که دختر را شوهر بدهد برای همین هر کس را میاورد دخترش او را نمیپذیرد
روزی دخترش شرایطی را برای ازدواج گفت که پادشاه تعجب کرده است
او گفت با کسی اطدواج میکند که بتواند بهترین سوپ دنیا را درست کند
همه از سر تا سر قلمرو آمدند و دست خالی بازگشتند
هیچ کس سوپی که پرنسس میخواست را نمیتواند درست کند
باری هم که بهترین آشپز بود امد
اما پرنسس گفت سوپ او خوب است اما چیزی کم دارد
او ناراحت و عصبی شد و از قصر خارج شد
فرانک. برادر باری نزد او رفت و گفت میخواهد آن سوپ را درست کند تا بتواند با پرنسس ازدواج کند
او سوپ را درست میکند و وقتی نزد پادشاه میرود یهو باری با یه کاسه سوپ از راه میرسد و انها را عوض میکند
بله درسته
سوپ فرانک زیاد خوب نبود و چون باری خوشبختی برادرش را میخواست تصمیم گرفت که خودش دست به کار شود
این پرنسس مادر ندارد و با پدرش که پادشاه است زندگی میکند
روزی پادشاه تصپیمی میگیرد که دختر را شوهر بدهد برای همین هر کس را میاورد دخترش او را نمیپذیرد
روزی دخترش شرایطی را برای ازدواج گفت که پادشاه تعجب کرده است
او گفت با کسی اطدواج میکند که بتواند بهترین سوپ دنیا را درست کند
همه از سر تا سر قلمرو آمدند و دست خالی بازگشتند
هیچ کس سوپی که پرنسس میخواست را نمیتواند درست کند
باری هم که بهترین آشپز بود امد
اما پرنسس گفت سوپ او خوب است اما چیزی کم دارد
او ناراحت و عصبی شد و از قصر خارج شد
فرانک. برادر باری نزد او رفت و گفت میخواهد آن سوپ را درست کند تا بتواند با پرنسس ازدواج کند
او سوپ را درست میکند و وقتی نزد پادشاه میرود یهو باری با یه کاسه سوپ از راه میرسد و انها را عوض میکند
بله درسته
سوپ فرانک زیاد خوب نبود و چون باری خوشبختی برادرش را میخواست تصمیم گرفت که خودش دست به کار شود