به نظر من باران خودشم مقصر بود.
به قول خانوم مشاور میتونست بمونه و عقب نکشه و خیلی راحت با همه سختی هاش کنار بیاد بدون اینک انقد به خودش صدمه بزنه.
بیماریشو راحت درمان کنه حداقل اگه درمانی نداره میتونس زودتر جلوی پیشرفتشو بگیره.
ولی اینکه هر چیم که سرش میومد تقصیر خودشم بود دختری که انقد ساده و کله شق باشه همین میشه همین بلاها هم سرش میاد.
و اونجا که رفت شیراز و دوماه تابستون رو اونجا پیش مادر بزرگش موند میتونست همه چیز رو بگه به مادربزرگش، با اینکه سخت بود ولی باید همه چیز رو میگفت از همون اول و با اینکه میدونست کسی رو تهران نداره بازم به تهران رفت چرا؟؟ برای اینک انتقام بگیره از مامان باباش؟؟ باران به نظرم همچین حقیو نداش میتونست شیراز بمونه و اونجا کار کنه پیش مادربزرگش. اونجا تحصیل کنه و پیشرفت کنه
دور از همهی اینا
میتونست بیتا هم سالی چند بار بیاد به دیدنش چون کم در حقش خوبی نکرده بود.
به قول خانوم مشاور میتونست بمونه و عقب نکشه و خیلی راحت با همه سختی هاش کنار بیاد بدون اینک انقد به خودش صدمه بزنه.
بیماریشو راحت درمان کنه حداقل اگه درمانی نداره میتونس زودتر جلوی پیشرفتشو بگیره.
ولی اینکه هر چیم که سرش میومد تقصیر خودشم بود دختری که انقد ساده و کله شق باشه همین میشه همین بلاها هم سرش میاد.
و اونجا که رفت شیراز و دوماه تابستون رو اونجا پیش مادر بزرگش موند میتونست همه چیز رو بگه به مادربزرگش، با اینکه سخت بود ولی باید همه چیز رو میگفت از همون اول و با اینکه میدونست کسی رو تهران نداره بازم به تهران رفت چرا؟؟ برای اینک انتقام بگیره از مامان باباش؟؟ باران به نظرم همچین حقیو نداش میتونست شیراز بمونه و اونجا کار کنه پیش مادربزرگش. اونجا تحصیل کنه و پیشرفت کنه
دور از همهی اینا
میتونست بیتا هم سالی چند بار بیاد به دیدنش چون کم در حقش خوبی نکرده بود.