نیچه همانطور که در کتاب چنین گفت زرتشت نوشته خداناباور و ضد خداست و راه نجات انسان را کنار زدن و زندگی بدون خداست و این کتاب هم تکمیل کننده کتاب چنین گفت زرتشت است به این صورت که در آن کتاب ضدیت و خدا ناباوری خود راشرح میدهد و در این کتاب چهار چوب زندگی بدون خدا را بیان میکند. من به عنوان کسی که با عقاید نیچه مخالف است کتاب را نقد میکنم ولی بعضی از جملات کتاب کلیدی و مهم هستند که من یکی از این جملات را بیان ونقد میکنم. (ما چیزهایی را باور میکنیم که میخواهیم باور کنیم) برداشت من از این جمله این است که ما مطابق خواستههای خودمان مسائل را تجزیه وتحلیل
می کنیم و تا نخواهیم چیزی را باور و قبول نمیکنیم؛ این جمله به صورت کلی وجامع اشتباه است چون بسیاری از مسائل هستند که نیازی به باور کردن یا باور نکردن ما ندارند و برما وزندگی ما تاثیر میگذارند.
در اخر هم از اجرای عالی اقای سلطان زاده تشکر میکنم.
می کنیم و تا نخواهیم چیزی را باور و قبول نمیکنیم؛ این جمله به صورت کلی وجامع اشتباه است چون بسیاری از مسائل هستند که نیازی به باور کردن یا باور نکردن ما ندارند و برما وزندگی ما تاثیر میگذارند.
در اخر هم از اجرای عالی اقای سلطان زاده تشکر میکنم.