خاطرات یک خائن دارای پست و مقام
کسی که ریال ریال جمع شده مردم مظلوم بای جبهه هارو برای قاتلین جوونهامون هزینه میکرده و هتلهای شماره یک کشور رو براشون میگرفته که امثال ما تا آخر عمر هم نمیتونیم یه وعده غذا توشون بخوریم
کسی که تو بازجویی نظامیها مداخله میکرده تا خدایی ناکرده یه سفاک بعثیی مرتبه بهش بر نخوره
کسی که پول جبهه هارو وانت وانت هندونه میخریده برا اسرایی که قاتل جوونهای ما، پول تو جیبی به اسرای عراقی میداده، بهترین اکیپ پزشکی رو براشون مهیا میکرده
من سه شغله هنوز جرات نمیکنم اسم دربند رو ببرم، ایشون اسیر عراقی میبرده و سرویس بهشون میداده... گشت تفریحی میبردتشون و...
این کتاب رو هر باغیرتی بخونه قطعا خونش ب هجوش میاد
کسی که ریال ریال جمع شده مردم مظلوم بای جبهه هارو برای قاتلین جوونهامون هزینه میکرده و هتلهای شماره یک کشور رو براشون میگرفته که امثال ما تا آخر عمر هم نمیتونیم یه وعده غذا توشون بخوریم
کسی که تو بازجویی نظامیها مداخله میکرده تا خدایی ناکرده یه سفاک بعثیی مرتبه بهش بر نخوره
کسی که پول جبهه هارو وانت وانت هندونه میخریده برا اسرایی که قاتل جوونهای ما، پول تو جیبی به اسرای عراقی میداده، بهترین اکیپ پزشکی رو براشون مهیا میکرده
من سه شغله هنوز جرات نمیکنم اسم دربند رو ببرم، ایشون اسیر عراقی میبرده و سرویس بهشون میداده... گشت تفریحی میبردتشون و...
این کتاب رو هر باغیرتی بخونه قطعا خونش ب هجوش میاد