کتاب جالبی بود آوارگی آن دو با موضوع کتاب " خانهای در دوردست" یکجورایی تضاد داشت پایان زندگی پدربزرگ حادثه جبران ناپذیری برای خانواده بود همانطور که برای اکثر خانوادهها هر گاه بزرگی را ازدست میدهند هیچ جایگزینی ندارد مادربزرگ با همه نیرویی که در توان داشت تلاش کرد که خانهای را که پدربزرگ ساخته بود سامان ببخشد تا حدی تلاشش بی ثمر نبود اما همه اعضای خانواده باید در این مهم احساس مسئولیت کرده و برای بهتر زیستن قدمی بردارند اون صحنه گشت زنی روت و سیلوی بر روی دریاچه خیلی جذاب بود و ذهن مرا به این مشغول کرد که علت این کار سیلوی چی بوده شاید میخواسته ببینه چقدر دختر بچه به بودن با او مصمم است
همچنین تشکر میکنم از راوی توانمند خانم سوگل خلیق عزیز
همچنین تشکر میکنم از راوی توانمند خانم سوگل خلیق عزیز