آه بله کتابی در بابی خاص متعلق به دورانی خاص و فردی مستثنا شخصی که توانست کارهای بزرگی بکند
یک انسان و فقط یک انسان که خیلی چیزها را تغییرداد کتاب از کودکی شروع میکند جایی که از همان ابتدا نشان میدهد او متفاوت است سپس کمی جلوتر میرود میرسد به دورانی که ترک تحصیل میکند و علاقهای به آن ندارد او به دانشگاه هنر میرود ولی رد میشود و این نشان میدهد که او از شرو زندگیاش شکستهای سنگینی خورد و درک نشد و خیلی اتفاقات دیگر برای او افتاد که او را آدولف هیتلر کرد اما در کتاب قید نشد روند کتاب بد نیست اما بعضی جاها اغراق جای دیگر کاستی میشود اینکه او چنین حزبی میسازد و این دانش را چگونه وبا چقد تلاش کسب کرده هیچ چیز نمیگوید و روند گسترش آن را نیز ماسمالی میکند و یک کشور ورشکسته را اینچنین جان دوباره میبخشد و روند این بازسازی را خوب بیان نکرد و بگونهای سخن میگوید که انگار هیتلر داعما در حال بدعهدی است و غربیها نه و کتاب میرسد به جریان و خط داستانیه جنگ جهانی فتح کشور هارا بگونهای توصیف میکند که انگار یک داهات را تصرف. کردهاند و کوچکترین تصویری ازآن در ذهن خواننده پدید نمیآورد و اما توافق با استالین آیا واقعیت دارد؟ و قضیهی تخیله دانکرک که او خود فرصت داد و اما در کتاب چیز دیگری میگوید و بازهم قضیهی یهودیان که هیچ مدارکی مبنی بر کورهههای آدم سوزی و این عراجیف وجودن ندارد مگر چقدر طلا از دندانهای اسرا استخراج میشد که ذوبشان میکردن؟! و پدید آمدن صابون از اجساد! واقعا خنده دار است! و بطور کلی کتاب را دشمنانش نوشتند و البته قدرت او را فاسد کرده بود اما او شخصیتی کم نظیر داشت... که در گوش تاریخ کم صدایش
یک انسان و فقط یک انسان که خیلی چیزها را تغییرداد کتاب از کودکی شروع میکند جایی که از همان ابتدا نشان میدهد او متفاوت است سپس کمی جلوتر میرود میرسد به دورانی که ترک تحصیل میکند و علاقهای به آن ندارد او به دانشگاه هنر میرود ولی رد میشود و این نشان میدهد که او از شرو زندگیاش شکستهای سنگینی خورد و درک نشد و خیلی اتفاقات دیگر برای او افتاد که او را آدولف هیتلر کرد اما در کتاب قید نشد روند کتاب بد نیست اما بعضی جاها اغراق جای دیگر کاستی میشود اینکه او چنین حزبی میسازد و این دانش را چگونه وبا چقد تلاش کسب کرده هیچ چیز نمیگوید و روند گسترش آن را نیز ماسمالی میکند و یک کشور ورشکسته را اینچنین جان دوباره میبخشد و روند این بازسازی را خوب بیان نکرد و بگونهای سخن میگوید که انگار هیتلر داعما در حال بدعهدی است و غربیها نه و کتاب میرسد به جریان و خط داستانیه جنگ جهانی فتح کشور هارا بگونهای توصیف میکند که انگار یک داهات را تصرف. کردهاند و کوچکترین تصویری ازآن در ذهن خواننده پدید نمیآورد و اما توافق با استالین آیا واقعیت دارد؟ و قضیهی تخیله دانکرک که او خود فرصت داد و اما در کتاب چیز دیگری میگوید و بازهم قضیهی یهودیان که هیچ مدارکی مبنی بر کورهههای آدم سوزی و این عراجیف وجودن ندارد مگر چقدر طلا از دندانهای اسرا استخراج میشد که ذوبشان میکردن؟! و پدید آمدن صابون از اجساد! واقعا خنده دار است! و بطور کلی کتاب را دشمنانش نوشتند و البته قدرت او را فاسد کرده بود اما او شخصیتی کم نظیر داشت... که در گوش تاریخ کم صدایش