درود
ابتدا خیلی خوشحال شدم که بررسی اشعار مولوی را از دیدگاه علمی یک مهندس خواهم خواند (شنید) ولی بتدریج متوجه شدم:
۱- سوالات علمی طوری طراحی شد که شاید پاسخی برای آنها به زعم نویسنده در اشعار مولوی یافت شود.
۲- خود شاعر به دنبال اثبات علمی چیزی نبوده چراکه جسته و گریخته در باب موضوعی شعر گفته و رفته
۳- مقایسه اشعار مولوی با نظریههای علمی دانشمندانی چون نیوتون و انیشتین و حتی گالیله و گیلبرت که یا با ریاضیات و یا مشاهده اثبات شده قیاس مع الفارغ است و نادرست!!
۴- بطور مثال در فصل دو نویسنده در سوالی میفرماید: «آیا ذرات همیشه در حال تغییر هستند؟» و شاهد آن شعری از مولوی میآورد که مضمون آن اینست که بله همه چیز در حال دگرگونی است ونتیجه میگیرد که او زودتر از انیشتین این را گفته!! خوب کنفسیوس هم خیلی زودتر گفت عمر انسان همچون رودخانهای است و در لحظه این آب آن آب گذر کرده نیست.
۵- دانشمندان کمتر و تقریبا هیچگاه نظرات علمی خود را با شعر بیان نمیکنند بلکه با ریاضیات و شهود اعلام میکنند چراکه کشف رمز شعر خود مقولهای است که دانشمند را از هدف اصلی ارائه علمی دور مینماید.
اشعار حضرت مولانا بسیار دل انگیز، عرفانی، دوست داشتنی و طرب انگیز است و بله از شهود و گاها علم هم بهره برده و هدفش اندیشیدن و یافتن فلسفه زندگی بوده است.
و سوالی از نویسنده محترم کتاب دارم؟ هدف از نوشتن کتاب چه بود؟ اینکه شاعران ما با اتصال به علوم الهی و عرفان و شعر پیشرو بوده اند؟ یا اینکه نیاز به علم تجربی نیست چون با عرفان میشود راز هستی را کشف کرد؟
ابتدا خیلی خوشحال شدم که بررسی اشعار مولوی را از دیدگاه علمی یک مهندس خواهم خواند (شنید) ولی بتدریج متوجه شدم:
۱- سوالات علمی طوری طراحی شد که شاید پاسخی برای آنها به زعم نویسنده در اشعار مولوی یافت شود.
۲- خود شاعر به دنبال اثبات علمی چیزی نبوده چراکه جسته و گریخته در باب موضوعی شعر گفته و رفته
۳- مقایسه اشعار مولوی با نظریههای علمی دانشمندانی چون نیوتون و انیشتین و حتی گالیله و گیلبرت که یا با ریاضیات و یا مشاهده اثبات شده قیاس مع الفارغ است و نادرست!!
۴- بطور مثال در فصل دو نویسنده در سوالی میفرماید: «آیا ذرات همیشه در حال تغییر هستند؟» و شاهد آن شعری از مولوی میآورد که مضمون آن اینست که بله همه چیز در حال دگرگونی است ونتیجه میگیرد که او زودتر از انیشتین این را گفته!! خوب کنفسیوس هم خیلی زودتر گفت عمر انسان همچون رودخانهای است و در لحظه این آب آن آب گذر کرده نیست.
۵- دانشمندان کمتر و تقریبا هیچگاه نظرات علمی خود را با شعر بیان نمیکنند بلکه با ریاضیات و شهود اعلام میکنند چراکه کشف رمز شعر خود مقولهای است که دانشمند را از هدف اصلی ارائه علمی دور مینماید.
اشعار حضرت مولانا بسیار دل انگیز، عرفانی، دوست داشتنی و طرب انگیز است و بله از شهود و گاها علم هم بهره برده و هدفش اندیشیدن و یافتن فلسفه زندگی بوده است.
و سوالی از نویسنده محترم کتاب دارم؟ هدف از نوشتن کتاب چه بود؟ اینکه شاعران ما با اتصال به علوم الهی و عرفان و شعر پیشرو بوده اند؟ یا اینکه نیاز به علم تجربی نیست چون با عرفان میشود راز هستی را کشف کرد؟