شاید نکته مثبت خالد حسینی در بادبادک باز و علت اقبال او در استقبال عموم از کتابش اشاره ناخودآگاه به این امر واقع باشد که 《این جهان تنها مجال و فرصت زندگی و بقا را به افراد حقیر، پست و ترسو میدهد》؛ آنها هستند که مبدل به افراد موفقی خواهند شد که نام جاودان خواهند داشت؛ اینجا جایی برای انسانهای صادق، وفادار، صمیمی و شریف نیست. سرنوشت آنها چیزی نیست جز نکبت و بدبختی و حقارت.
همچنین این موضوع حیاتی که عدالتی بر این جهان حاکم نیست. و نوع بشر هیچ اختیاری بر سرنوشت و زندگی و موفقیت خود ندارد. او نمیتواند تصمیم بگیرد که 《فرزند نامشروع یک زن بدنام و خانه زاده یک ارباب هوس ران که به مادرش تجاوز میکرده و حالا پدرش هم هست نباشد》. او نمیتواند برادر ناتنی و هم خانه فردی مریض و ترسویی که وادارش میکند.... بخورد و در عین حال ادعای دوستی هم با او دارد نباشد و با مردمانی متحجر، بدخو و شیطان صفت همزیستی نکند که به او تجاوز میکنند. او نمیتواند تصمیم بگیرد که کشورش بازیچه کمونیستهای شرور و اسلامگرایان افراطی که خود و زنش را جلوی فرزند خردسالش سلاخی میکنند، نشود. انسان هیچ است... در صورتی ک گمان میبرد مرکز ثقل کائنات است.
اجرای آقای عمرانی بینظیر است .
همچنین این موضوع حیاتی که عدالتی بر این جهان حاکم نیست. و نوع بشر هیچ اختیاری بر سرنوشت و زندگی و موفقیت خود ندارد. او نمیتواند تصمیم بگیرد که 《فرزند نامشروع یک زن بدنام و خانه زاده یک ارباب هوس ران که به مادرش تجاوز میکرده و حالا پدرش هم هست نباشد》. او نمیتواند برادر ناتنی و هم خانه فردی مریض و ترسویی که وادارش میکند.... بخورد و در عین حال ادعای دوستی هم با او دارد نباشد و با مردمانی متحجر، بدخو و شیطان صفت همزیستی نکند که به او تجاوز میکنند. او نمیتواند تصمیم بگیرد که کشورش بازیچه کمونیستهای شرور و اسلامگرایان افراطی که خود و زنش را جلوی فرزند خردسالش سلاخی میکنند، نشود. انسان هیچ است... در صورتی ک گمان میبرد مرکز ثقل کائنات است.
اجرای آقای عمرانی بینظیر است .