نظر Ahmad برای کتاب صوتی ماجرای عینک دور طلایی

ماجرای عینک دور طلایی
سر آرتور کانن دویل، جمشید اسکندانی
۳۰۲۵ رای
Ahmad
۱۴۰۲/۰۷/۲۴
کتاب درباره یک جنایت اینکه در یک خانه در روستاهای دور افتاده اتفاق می‌افتد. یک بازرس پلیس پیش شرلوک می‌آید و جزییات قتل را شرح می‌دهد یک جوان به عنوان منشی پروفسور کار می‌کرده به قتل می‌رسد. درباره جوان به این نتیجه می‌رسد که این جوان هیچ مشکلی نداشته است و در اکسفورد دررس خوانده است و در مورد. خدمتکاران این خانه هم هیچ کدام از آن‌ها هیچ مشکلی ندارند و همه مورد اعتماد هستند. فقط یک رد پا از باغ دیده می‌شود. که به باغ وارد شده و به اتاقی که میز تحریر بزرگ وجود داشته می‌رود که خدمتکار هم قبل از اینکه. صدای فریاد بشنود قدم زدن مرد جوان را شنیده که وارد اتاق می‌شده و پس از چند دقیقه صدای فریادی می‌شنود و بعد از چند لحظه به پایی می‌آید و مرد جوان را غرق در خون می‌بیند و در لحظه آخر مرد جوان می‌گوید پروفسور آن زن بود و با همین جمله از می‌میرد. با این اظهارات شرلوک کمی سوال می‌کند و عینک دور طلایی که کارگاه به او نشان می‌دهد که مربوط به قاتل بوده است و شرلوک از روی عینک حدی می‌زند قاتل یک زن. متشخص است که به شدت نزدیک بین است و بدون عینک نمی‌تواند چیزی ببیند شرلوک بعد به آن خانه می‌رود و با کارگاه به جزییات بیشتر می‌پردازد و از مسیری که قاتل وارد وارد ساختمان می‌شوند و هیچ غریب‌ای با قطار نرفته است و شرلوک از مسیر متوجه می‌شود که قاتل از ساختمان خارج نشده است و با بررسی جزییات می‌بیند که مسیر ورود قاتل با مسیر اتاق پروفسور شبیه هم هستند و قاتل اشتباهی به آن جا رفته و همانجاست و با تبحر او را از کتابخانه بیرون می‌آو. و قاتل همسر پروفسور است و روس است و آن‌ها را لو داده بود برای همین دنبال دفترچه خاطرات خودش می‌گردد که اسامی را در آن ثبت کرده بود و بعد از شنیدن ماجرا با سم خودکشی می‌کند
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟