نظر بیتا جوان برای کتاب چهره‌ی عریان

کتاب بسیار خوبی بود و داستان گیرایی هم داشت. داستان در مورد روانشناس سرشناسی هست که یکی از بیماران و منشی او به طرز فجیعی به قتل می‌رسن، پلیس به او مظنون است و خود او هم به دنبال قاتل و انگیزه قتل‌ها می‌گردد که در جریان این جستجو با حوادث دیگری مواجه می‌شود. افراد و موقعیت‌ها به خوبی توصیف شده بودند به طوری که می‌توانید به خوبی فضای ترس و وحشت را درک کرده و با شخصیت اصلی همراه شوید، خصوصا واکتش‌های احساسی و ذهنی به خوبی توصیف شده‌اند. با توجه به مرموز بودن شخصیت ان تقریبا مشخص بود که او هم با این حوادث در ارتباط باشد ولی در کل پایان داستان و افراد درگیر در قتل‌ها کامل مشخص نبود و راز آلود بود. در کل داستان گیرایی و هیجان لازم را برای خواندن و دنبال کردن داشت. ولی برخی نکات در سیر داستان غیر منطقی هستن. بعد کشف دو جنازه و خصوصا منشی دکتر با توجه به مظنون بودن به او و عدم وجود شاهد آزاد بودن دکتر تا حدی غیر منطقی است. از طرفی با وجود جراحات دکتر که به خوبی هم توصیف شده و شدید می‌باشند، اینکه سریع سرپا شده و قادر به کار و تعقیب قاتل بوده و حتی در چنین شرایطی توانایی تفکر و استدلال دارد تا حدودی غیر منطقی است و نکته آخر اینکه با وجود اینکه پلیس به نیروی خود مشکوک بود چرا از ابتدا فرد مورد نظر را زیر نظر نگرفته و از طرفی چرا دکتر را طعمه قرار داده تا به ارتباط نیروی خود با گروه‌های مافیا پی ببرد.