من قبل از اینکه این کتاب رو هم بخونم بطور ناخواسته همینطوری پیش میرفتم ولی با اثر مرکب منفی! کارهای به نظر کوچیکی که انجام میدادم داشتند کم کم تمام زندگیام رو پر میکردند و وقت درس خوندنم رو میگرفتن مثلا یک ساعت تماشای تلویزیون در روز که به نظرم کم میومد، یک ساعت خواندن کتابهای داستان بیهوده و... همینطور ذره ذره این کارها روزم را پر میکرد و بالاخره درسم اُفت کرد!
تا اینکه بالاخره این کتاب به دادم رسید؛ البته نمی خوام اغراق کنم و بگم که همه چیز زندگیم رو این کتاب بهم داده چون من قبل از خوندنش هم میتونستم همینطوری پیشرفت کنم اما تنها چیزی که در زندگی من نبود همین ثبات قدم بود که در این کتاب هم بهش تاکید شده
درسته! ما هر کاری رو شروع میکنیم باید ثبات قدم داشته باشیم وگرنه نمیشه که نمیشه.
همچنین کارهای وقت گیری که آدم فکر میکنه کوتاه هستند باید ترک بشن
تا اینکه بالاخره این کتاب به دادم رسید؛ البته نمی خوام اغراق کنم و بگم که همه چیز زندگیم رو این کتاب بهم داده چون من قبل از خوندنش هم میتونستم همینطوری پیشرفت کنم اما تنها چیزی که در زندگی من نبود همین ثبات قدم بود که در این کتاب هم بهش تاکید شده
درسته! ما هر کاری رو شروع میکنیم باید ثبات قدم داشته باشیم وگرنه نمیشه که نمیشه.
همچنین کارهای وقت گیری که آدم فکر میکنه کوتاه هستند باید ترک بشن