نظر علی اعتدادی برای کتاب صوتی شرق بهشت

شرق بهشت
علی اعتدادی
۱۴۰۲/۰۶/۰۱
30
برداشت از داستان با خودم فکر میکردم مفهوم دوست داشتن و عاشق بودن از چه زمانی در انسان ریشه میگیرد، شکوفه میدهد، گل میدهد و به بار مینشیند؟ راستی درخت میوه دوستی بطور میانگین در چه سنی از عمر بشر بار میدهد؟ عمیقا بفکر فرو رفتم و دوران کودکیام را شخم زدم، تا ببینم این بذر گرانبها دقیقا در چ سنی در من و خانوادهام کاشته شده؟ ایا نهال دوستی و عاشقی در زمینهای بایر همه افراد خانه کاشته شده؟ براستی باغبان آن دقیقا کیست؟ ایا باغچه بموقع آبیاری شده است؟ دست نوازشی بروی برگهاو شاخههای جوانش کشیده شده؟ شاخ و برگ هرز آن درختان در حال رشد آیا هرس شده؟ بله رسیدم به نقطه و واژه حساس و سرنوشت ساز زندگی، "کانون خانواده" چ گرم و چ سرد آن است آن باغبان مهر افروز و یا کینه توز باغچه، حال با چه میلی و چ سلیقهای چه بذری و نهالی میکارد دیگر سکان دار اوست، و شاید بنوعی سرنوشت بشریت به معنای واقعی، نهفته در همین سلیقهای است که میتواند اقتضایی و بنا به میل لحظهای باغبان باشد. از خودم میپرسم درختی که در کنار درختان دیگر باغ زندگی، رشد میکند آیا در بهار و بهاران گذشته شکوفهای داده؟ آیا باغبان ثمره میوه درختانش را دیده؟ وحال اگر میوهای هم داده طعمش شیرین و دلچسب است؟ آیا هر سال قبل از باردهی در اشتیاق چیدن میوهاش هستی؟ میبینم درختانی را که فقط سر به فلک کشیدهاند و ثمری ندارند، گویی مانند درختان خودرو وحشی در باغی بی حصار با سرد و گرم دست پر زور طبیعت دست و پنجه نرم کرده و بی رمق فقط هنر آن داشته که زنده بماند، شاید بتواند اندکی سایه افکند. بله، خانواده، اعضای آن، همانند همین داستان کوتاست، فارغ از فلسفه ذاتی بشر باید بپذیریم که بذر عشق و محبت در دل هر فردی در درون کانون گرم و پر
هیچ پاسخی ثبت نشده است.