نظر فرییا جمالی برای کتاب صوتی پونه

پونه دختر فقیری که با تلاشهای خودش به آنجایی که میخواست رسید. اگرچه جایی از داستان گاهی غلوهای زیادی دیده میشد. مامان پروانه زنی مومن صبور و نمونه‌ی یک زن ایرانی که بازهم تبحر و قدرت زنان بی سرپرست را به رخ میکشد. محمد پسری که قربانی فقر شده بود. عمویی که هیچ بویی از انسانیت نبرده بود. و بازهم تکرارهای که بارها در زندگی روزمره با آن برخورد میکنیم. تشبیهات زیبا و جملات محسور کننده و فلوت زنی پونه. وقتی به دور از شان کنونی و به دور از غرور ناشی از ثروتی که اکثر مواقع گریبانگیر آدمیان میشود روی جدول کنار پیرمردی دوره گرد می‌نشیند و آزاد و رها فلوت مینوازد و پولی برای پیرمرد جمع میکند و پیرمرد اورا فرشته میخواند که از جانب خدا آمده است. داستان طولانی بود قصه گو خیلی خیلی یکنواخت روایت میکرد اما آفرین به کوشش که اصلا خسته نشد و تپق نمی‌زد. گاهی کشدار بودن موضوع به شدت روی مخم راه میرفت و اعصابم رو به هم می‌ریخت ولی فصل دهم واقعا ارزش ادامه داشتن رو داشت و از نثر نو یسنده خیلی خوشم اومد اونجایی که به سوراخ روی دیوار خوشبختی اشاره کرد. تشبیهات عالی قلم قوی و متبحرانه ممنون از کتابراه.