نظر فروغ برای کتاب دکتر ژیواگو

دکتر ژیواگو
فروغ
۱۴۰۲/۰۵/۱۵
00
رمان درواقع مقایسهای هست از زندگی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در روسیه؛ شخصیتهای اصلی رمان، دکتر ژیواگو و دو زنی هستند که در زندگیش نقش اساسی دارند و زندگیشون از کودکی تا مرگ ژیواگو دنبال میشه؛ در طول تعریف ماجرای زندگی شخصیتها اوضاع روسیه در سایهی دو سیاست مختلف دنبال میشه. ژیواگو آدمیه که به خودی خود کاربر با سیاست نداره اما توی چنین اوضاعی این سیاسته که با زندگی آدمها کار داره، هم چنان که زندگی ژیواگو کاملا تحت تاثیر این تغییر حکومت قرار میگیره و او همراه بسیاری دیگه قربانی سیاستهای دیگران میشه. در واقع باسترناک با این رمان بیشتر سعی داشته از اوضاع شوروی انتقاد کنه و تفاوت نداشتن حکومت اونها با دیکتاتوریهای دیگه از جمله حکومت سزار رو به رخ بکشه. ترجمهی کتاب به خصوص تا پایان فصل چهار اون قدرها خوب نیست ولی ظاهرا ترجمهی بهتری هم ازش وجود نداره؛ خوانش کتاب تا حدی سخته و تعداد زیاد شخصیتها با اسمهای سخت و طولانی روسی سخت ترش هم میکنه. اما رمان به دلیل اشاره به جزئیات حکومت و اوضاع مردم در زمان حاکمیت شوروی یکی از مهمترین رمانهای ادبی جهان به حساب میاد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.