نظر رها امامی برای کتاب بیداری

بیداری
رها امامی
۱۴۰۲/۰۵/۰۶
00
احساسات ادنا بخوبی بیان شده بود، جائی که زندگی بی معنا میشه برای یک زن آن هم در نقش مادر و به قول دکتر مندله (بخشی از داستان) تعداد زیادی نیستند کسانی که بتوانند درکش کنند. خیلی خوب بود و دلم نمیخواست داستان اینجوری تمام بشه. دلم میخواست ادنا خودشو پیدا میکرد، راهی انتخاب میکرد تا میفهمیدم راهی هست برای این شرایط... چقدر بد که حمایت نشد حتی از سمت کسی که میگفت دوستت دارم... قسمت پایانی داستان واقعا غم انگیز بود، حرفایی که ادنا از ذهنش میگذشت؛ اینکه هیچکس اونو نمیتونه از خودش بگیره در صورتیکه تا اخرین لحظه خودش رو برای زندگی مشترک و فرزندانش گذاشت درسته حضور فیزیکی نداشت ولی حتی به اسم و رسم همسر پونتلیه و مادر فرزندانش بود، تا آخرین لحظهای که جان داشت و نفس میکشید.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.