داستان کوتاهی است که روایت زندگی بند و بار مردی میانسال است که سرگرمیاش رفتن از آغوش معشوقی به آغوش معشوق بعدی است و هیچ وقت عاشق نمیشود و این را برای خودش امتیاز میداند ولی از آنجایی که در همیشه به یک پاشنه نمیچرخد او این بار عاشق زنی متاهل میشود.
در این داستان از طنز خاص جناب چخوف خبری نیست به نظرم نسبت به سایر آثار این نویسنده نامدار اثر متوسطی است.
روایت خوب بود.
با سپاس از کتابراه
در این داستان از طنز خاص جناب چخوف خبری نیست به نظرم نسبت به سایر آثار این نویسنده نامدار اثر متوسطی است.
روایت خوب بود.
با سپاس از کتابراه