از این تنهای ناگزیر گریزی نیست.
چقدر با این قصه اشک ریختم، غصه خوردم و زندگی گلی جلوی چشمم عین فیلم همراه صدای راوی گذشت. دسمریزاد میگم به نویسنده داستان و قلم زیباش. با این که درد توی تمام داستان همراه ما بود ولی حقیقتی را بیان کرد که برای خیلی از زنان واقعی بود.
در مورد ازدواج زینب خیلی دلگیر شدم به نظرم رسید گلی با تمام تجربه تلخی از گذشت داشت باز هم نتوانست جلوی تجربه تلخ برای دخترش را بگیرد.
چقدر با این قصه اشک ریختم، غصه خوردم و زندگی گلی جلوی چشمم عین فیلم همراه صدای راوی گذشت. دسمریزاد میگم به نویسنده داستان و قلم زیباش. با این که درد توی تمام داستان همراه ما بود ولی حقیقتی را بیان کرد که برای خیلی از زنان واقعی بود.
در مورد ازدواج زینب خیلی دلگیر شدم به نظرم رسید گلی با تمام تجربه تلخی از گذشت داشت باز هم نتوانست جلوی تجربه تلخ برای دخترش را بگیرد.