داستان جذاب و جالب و شبیه رمان بی خانمان (رمی) هکتور مالو بود. هیجان کافی داشت برای دنبال کردن داستان. اما قسمت اسب و قند و همینطور سرنوشت مرد سیاهپوش مبهم موند.
ترجمه خوب و قابل قبول بود البته دو جمله شمارش کرد و جستن کرد باید میشد میشمرد و جهید.
غلط املایی هم داشت، آفدتاب سوخته، تمشاگر.
حاصلیز، من چه میگوی، نشست و برخواست، مپذی، حلیکه، اینم مدت، نگذته، داندانهایش، خابم، بزگزاده، بنبال، درو بدل، حثیت، پدشاه، جنایکار، مطئن، بلند کد.
درکل داستان جالب هست و ارزش خوندن دارد.
خطر اسپویل
با توجه به شخصیتی که از مرد سیاهپوش تعریف شده بود، امکان نداشت خودکشی کنه و به نظرم پسر کشته بودتش.
ترجمه خوب و قابل قبول بود البته دو جمله شمارش کرد و جستن کرد باید میشد میشمرد و جهید.
غلط املایی هم داشت، آفدتاب سوخته، تمشاگر.
حاصلیز، من چه میگوی، نشست و برخواست، مپذی، حلیکه، اینم مدت، نگذته، داندانهایش، خابم، بزگزاده، بنبال، درو بدل، حثیت، پدشاه، جنایکار، مطئن، بلند کد.
درکل داستان جالب هست و ارزش خوندن دارد.
خطر اسپویل
با توجه به شخصیتی که از مرد سیاهپوش تعریف شده بود، امکان نداشت خودکشی کنه و به نظرم پسر کشته بودتش.