بنطر من مقصود نویسنده از این داستان شناخت ظاهری شخص نیست بلکه شناخت باطنی هست
خیلی وقتها ما خودمون رو اونجور که باید بشناسیم نشناختیم فقط چهره که دیگران از ما توصیف کردن رو قبول کردیم واسع همین مشتری خودشو نمیشناسه
بنظرم از این داستان میشه چند جور برداشت کردم
۱) مشتری که چند هفته پیش عکس انداخت اتلای اشتباه اومده
۲) مشتری اتلا درست اومده ولی شاگرد عکاس که یک پسر دست و پا چلفتی هست عکسها رو گم کرده
خیلی وقتها ما خودمون رو اونجور که باید بشناسیم نشناختیم فقط چهره که دیگران از ما توصیف کردن رو قبول کردیم واسع همین مشتری خودشو نمیشناسه
بنظرم از این داستان میشه چند جور برداشت کردم
۱) مشتری که چند هفته پیش عکس انداخت اتلای اشتباه اومده
۲) مشتری اتلا درست اومده ولی شاگرد عکاس که یک پسر دست و پا چلفتی هست عکسها رو گم کرده