به نظر واقعا ارزش وقت گذاشتن را دارد، چون قابل پیشبینی نیست و لایههای مخفی از روانشناسی دارد و هم زمان چالشهای مختلفی شخصیتی را نشان میدهد، همچنین اینکه آدم باید در بعضی مواقع صبر میشه کند و قضاوت نکند، اگر آدمی بتواند صبر پیشه کند جواب صبر خودش را میگیرد، و خیلی وقتها باید با سرنوشت کنار آمد و آن را قبول کرد و با آن نجنگید.
من اصلا از تاریخ کشورهای دیگر آگاه نبودم، اما نویسنده خیلی زیبا در غالب داستان تاریخ کشور هم بیان میکند و شما را با گذشته و تاریخ و کشورهای دیگر آشنا نیکند، من حتی برام خیلی جالب بود و بعدا از خواندن داستان رفتم و آنها را در گوگل سرچ کردم و به نظرم وقت گذاشتن برای اینگونه کتابها خیلی خوب است، چون غیر از یادگرفتن چند درس زندگی، مواردی هم در مورد تاریخ یادمیگیرید، خیلی زیبا صبوری و استقامت برای عشق را یاد داد، همونطوری که مرد داستان همیشه عاشق تانیا موند و در آخر به او رسید، و دختری که جد او بود هم در نهایت گذاشت گذر زمان روح و قلب او را آرام کند، و اشتباهات خودش را بفهمد و یاد بگیرد از روابط عاشقانهاش مراقبت کند و در نهایت فرصت دوباره به ازدواجش بدهد، من قبل از خواندن این کتاب بینهایت از خیانت شوهرم وحشت داشتم و همیشه تصمیم داشتم اگر روزی آن را تجربه کردم، کلا آن زندگی را تمام کنم، اما از این داستان یاد گرفتم که همیشه در یک رابطه دو طرف مقصر هستند، اشتباه مرد داستان هرگز قابل توجیح نیست، اما قبول کرد اینکه همیشه یه نفر مقصر نیست هم خودش یک پیشرفت محسوب میشود، سپاس فراوان از تمام عزیزانی که به ما کمک میکنند در زمانهایی که توانایی خواندن کتاب را نداریم، حداقل با شنیدن آن از زمانمان درست استفاده کنیم.
من اصلا از تاریخ کشورهای دیگر آگاه نبودم، اما نویسنده خیلی زیبا در غالب داستان تاریخ کشور هم بیان میکند و شما را با گذشته و تاریخ و کشورهای دیگر آشنا نیکند، من حتی برام خیلی جالب بود و بعدا از خواندن داستان رفتم و آنها را در گوگل سرچ کردم و به نظرم وقت گذاشتن برای اینگونه کتابها خیلی خوب است، چون غیر از یادگرفتن چند درس زندگی، مواردی هم در مورد تاریخ یادمیگیرید، خیلی زیبا صبوری و استقامت برای عشق را یاد داد، همونطوری که مرد داستان همیشه عاشق تانیا موند و در آخر به او رسید، و دختری که جد او بود هم در نهایت گذاشت گذر زمان روح و قلب او را آرام کند، و اشتباهات خودش را بفهمد و یاد بگیرد از روابط عاشقانهاش مراقبت کند و در نهایت فرصت دوباره به ازدواجش بدهد، من قبل از خواندن این کتاب بینهایت از خیانت شوهرم وحشت داشتم و همیشه تصمیم داشتم اگر روزی آن را تجربه کردم، کلا آن زندگی را تمام کنم، اما از این داستان یاد گرفتم که همیشه در یک رابطه دو طرف مقصر هستند، اشتباه مرد داستان هرگز قابل توجیح نیست، اما قبول کرد اینکه همیشه یه نفر مقصر نیست هم خودش یک پیشرفت محسوب میشود، سپاس فراوان از تمام عزیزانی که به ما کمک میکنند در زمانهایی که توانایی خواندن کتاب را نداریم، حداقل با شنیدن آن از زمانمان درست استفاده کنیم.