نظر melika ahmadi برای کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش)

آبانگان (سرگذشت آب و آتش)
بهار برادران
۱۳۹۷/۰۷/۲۸
ممنون از توجهی که به کتاب دارید و نکات ظریفی که مطرح کردید. 🙏🏻
دربارهی پی نوشتها کاملا حق با شماست. نوشتن آذرگان که تموم بشه و منتشر بشه، فرصت پیدا خواهم کرد که از ابتدا شروع کنم و پی نوشتهایی به کتاب اضافه کنم تا ارزش تاریخی بیشتری هم پیدا کنه.
در مورد متنی که گفتید، در نسخهای که من دارم، یک بار در مقدمهی کتاب اومده، به عنوان بخشی از کتاب که ترغیب کنندهی خواننده به خوندن هست، و یک بار هم سر جای خودش. که مشکلی نداره.
امیدوارم آذرگان رو هم همین قدر دوست داشته باشید 😉🌹
دربارهی پی نوشتها کاملا حق با شماست. نوشتن آذرگان که تموم بشه و منتشر بشه، فرصت پیدا خواهم کرد که از ابتدا شروع کنم و پی نوشتهایی به کتاب اضافه کنم تا ارزش تاریخی بیشتری هم پیدا کنه.
در مورد متنی که گفتید، در نسخهای که من دارم، یک بار در مقدمهی کتاب اومده، به عنوان بخشی از کتاب که ترغیب کنندهی خواننده به خوندن هست، و یک بار هم سر جای خودش. که مشکلی نداره.
امیدوارم آذرگان رو هم همین قدر دوست داشته باشید 😉🌹
آبانگان در مقایسه با مهرگان واقعا پختگی کافی و جذابیت غیر قابل انکاری داشت. البته که کتاب مهرگان هم ارزش و زیبایی خودش رو داره. ولی یکی از مسائلی که برای خود من مطرح بود و باعث شد این کتاب رو در زمان کمتری نسبت به مهرگان تموم کنم، جدابیت و کشش داستانی بود. در مهرگان مطمئن بودم که دو شخصیت اصلی داستان به هم نمیرسن و در هر قسمتی ترس از ادامه داستان و جدایی که ممکن بود هر لحظه برسه باعث وقفه و طولانی شدن خواندن کتاب میشد. خصوصا که مهرگان بیشتر فضایی عاشقانه داشت و بیشتر یک خط داستانی رو دنبال میکرد. اما در آبانگان با اضافه شدن شخصیتهای جدید و غیر قابل پیش بینی بودن داستان، من خواننده اونقدر کشش و هیجان حس میکردم که نمیتونستم کتاب رو کنار بذارم. مکالمهها و گفتگوها هم بسیار تغییر مثبتی داشتن و از اون حالت محاورهای جلد یک خارج شده بود که به فضای داستان کمک زیادی میکرد. چندتا مورد هم در رابطه با نگارش داستان دلم میخواست مطرح کنم باهاتون.
مثل جلد اول که جای پی نوشت در پاورقی کتاب قطعا کمک کننده است در این جلد هم به دلیل اینکه قسمت اعظم کتاب در فضای ارمنستان هست و با اسامی ارمنی مواجهیم، شاید خوب باشه هر اسمی که بار اول در متن میاد تلفظش رو هم در پاورقی ذکر کنین چون قطعا ما مطالعات شما رو نداریم و ممکنه سهوا اسامی رو اشتباه بخونیم. مثلا فرمانده "ناتیل" به شکل natil تلفظ میشه یا nateil؟ البته که این موارد جزیی هستن و اثری در کلیت و زیبایی کتاب نداره. مورد بعدی هم اینکه متن زیر
"رنگ و نقش شنل پوریا را ندارد. بوی
عطر پوریا را هم نمیدهد. اما گرم به نظر میرسد. آن را در دست میفشارم. مشخص است که بارها از شنل پوریا گرمتر است. آن را باز میکنم و آرام بر روی شانههایم میاندازم. شنل تا بالای زانوانم میرسد. بندش را جلوی گردنم گره میزنم. " اگر اشتباه نکنم دو بار در کتاب تکرار شدن. یکبار هنگامی که دایانا همراه با آندرانیک به ارمنستان میره و یکبار زمانی که دایانا همراه فرمانده کارنه.
اگر در بازبینی کتاب این مورد رو هم لحاظ کنین و هر حالت رو با نگارش متفاوتی تحریر کنین بسیار اثر بخش تر خواهد بود.
باز هم براتون آرزوی موفقیت دارم و منتظر آذرگان هستمو امیدوارم روند صعودیتون رو حفظ کنین..
شاد و پیروز باشین. 🌺