ماجرای عشق ناکام یک لوتی
داش آکل عاشق دختر ۱۴ سالهای به نام مرجان میشود که بعد از فوت پدرش به عنوان قیم آنها انتخاب شده، بازگو کردن این عشق را در مرام خود نمیداند و تنها پیش مونس خود که یک طوطی است از عشق به مرجان میگوید و مثل پدر از خانواده آن دختر مراقبت میکند تا اینکه مردی با سن بالاتر و چهره بدتر از داش آکل به خواستگاری دختر میآید داش آکل ترتیب خواستگاری را میدهد و بزرگان شهر را دعوت میکند و در حضور امام جمعه اعلام میکند که کار قیم بودن خود را به پایان رسانده و دیگر وظیفهای ندارد و از آن جا خارج میشود و مست میکند و با فردی درگیر میشود. داش آکل در بستر بیماریست که برادر مرجان به دیدن او میآید داش وصیت میکند که طوطی را به مرجان بدهند بعد از مرگ داش آکل مرجان در کنار طوطی نشسته که طوطی حرفهای داش را که قبلا شنیده تکرار میکند "مرجان! عشق تو منو کشت"
شخصیت پردازی داش آکل بسیار خوب از کار در آمده داش آکل همه آن چیزهایی که ما از یک لوتی بامرام توقع داریم دارد و در عین حال شخصیت کاملا مثبت و بی دردسری هم نیست.
داش آکل عاشق دختر ۱۴ سالهای به نام مرجان میشود که بعد از فوت پدرش به عنوان قیم آنها انتخاب شده، بازگو کردن این عشق را در مرام خود نمیداند و تنها پیش مونس خود که یک طوطی است از عشق به مرجان میگوید و مثل پدر از خانواده آن دختر مراقبت میکند تا اینکه مردی با سن بالاتر و چهره بدتر از داش آکل به خواستگاری دختر میآید داش آکل ترتیب خواستگاری را میدهد و بزرگان شهر را دعوت میکند و در حضور امام جمعه اعلام میکند که کار قیم بودن خود را به پایان رسانده و دیگر وظیفهای ندارد و از آن جا خارج میشود و مست میکند و با فردی درگیر میشود. داش آکل در بستر بیماریست که برادر مرجان به دیدن او میآید داش وصیت میکند که طوطی را به مرجان بدهند بعد از مرگ داش آکل مرجان در کنار طوطی نشسته که طوطی حرفهای داش را که قبلا شنیده تکرار میکند "مرجان! عشق تو منو کشت"
شخصیت پردازی داش آکل بسیار خوب از کار در آمده داش آکل همه آن چیزهایی که ما از یک لوتی بامرام توقع داریم دارد و در عین حال شخصیت کاملا مثبت و بی دردسری هم نیست.