کتاب مردی دو بار مرد یک کتاب جنایی کمدی هست به نظر من... داستان خیلی پر جذبه شروع میشه. اینطوری که رئیس پلیس عاشق مادر مامور پلیس تحت فرمانش میشه و با او رابطهای عاشقانه شروع میکنه که به نظرم خیلی جالب اومد اما از همینجا دیگه این داستان قطع میشه و داستان دیگهای در جای دیگهای شروع میشه که مربوط به ناپدید شدن مقداری الماس هست و این الماسها البته برای یک گروه مافیا میباشد که دست به هر کاری میزنند حتی آدمکشی تا به الماسها برسند... اما ماجرای جنایی و مافیایی از جایی طنز میشه که چهار تا مرد وزن مسن در حد پیر که بازنشستههای سازمانام آی فایو (دقیقا نمیدونم چی هست) هستند به طریقی وارد ماجرا شدن و به همکاری و همفکری پلیس اومدن و در نهایت درایت و زیرکی یک پیرزن با عث شد به الماسها برسن و الماسها از دست مافیا نجات دادن... مشکل از اونجا شروع شد که موقع خوندن داستان مرتب یادم میرفت اینها آدمهای پیری هستن.. و اصلا قابل باور نبود... در نهایت الماسها به خیریه داده شد... کل داستان همین بود ولی اگه میخواین ماجرا جوییها و خطر کردن این آدمهای پیر جسور را ببینید بخونید داستان را..
با تشکر از کتابراه.... من الله توفیق
با تشکر از کتابراه.... من الله توفیق