داستان به شدت تاثیر گذار و غمگینه.
چون نویسنده خودش تجربهاش رو داشته به خوبی میتونه احساسات شخصیت هارو بیان کنه.
شخصیتهایی که به ظاهر منطقی هستن اما پر از احساساتی که نمیتونن بیان کنن.
به خوبی نشون میده بعضی تصمیمها چه بلایی سر افراد دیگه میاره.
قسمت نجات دامیان خیلی خوب بود اما در مورد پاتریک به نظرم نویسنده باید بیشتر توضیح میداد
ترجمه خوب و روان بود، البته فکر کنم به جای ماده تاریکی باید میگفت سیاهچاله
یا گیره کاغذ به جای گیره کاغذی گفته میشد
خواندن کتاب رو به همه کسانی که نمیتونن احساساتشون رو بیان کنند یا در اطراف شون چنین آدمهایی دارن و همچنین نوجوانها و پدر و مادرهایی که فرزند مخصوصا نوجوان دارن و میخوان طلاق بگیرن و همچنین افرادی که گاهی فکر خودکشی به ذهن شون میاد توصیه میکنم
چون نویسنده خودش تجربهاش رو داشته به خوبی میتونه احساسات شخصیت هارو بیان کنه.
شخصیتهایی که به ظاهر منطقی هستن اما پر از احساساتی که نمیتونن بیان کنن.
به خوبی نشون میده بعضی تصمیمها چه بلایی سر افراد دیگه میاره.
قسمت نجات دامیان خیلی خوب بود اما در مورد پاتریک به نظرم نویسنده باید بیشتر توضیح میداد
ترجمه خوب و روان بود، البته فکر کنم به جای ماده تاریکی باید میگفت سیاهچاله
یا گیره کاغذ به جای گیره کاغذی گفته میشد
خواندن کتاب رو به همه کسانی که نمیتونن احساساتشون رو بیان کنند یا در اطراف شون چنین آدمهایی دارن و همچنین نوجوانها و پدر و مادرهایی که فرزند مخصوصا نوجوان دارن و میخوان طلاق بگیرن و همچنین افرادی که گاهی فکر خودکشی به ذهن شون میاد توصیه میکنم