با درود
کتاب شنبه را دوست داشتم عصر با پارچهٔ سفیدش را با تشدید امیدواری به هم دوختم و از مرز ناامیدیها گذشتم برای دلتنگیم به شعر زیبای به ایوان سرپوشیده متروک رفتم و نیلوفرها، پرستوها، و ماهیها را در شعر اخوان دیدم داستان نادین و قصهٔ امید و ناامیدی را در وجود مادربزرگش حس کردم با مادام بواری زیر سپیدارها قدم زدم و با صدای شوخیهای گویندگان خوش صدای مجله لبخند زدم و ساعتی لذت بردم.
سپاس از زحمات شما.
پایداری و سلامت آرزوی من برای شما.
زهرا فتحیپور
امتیاز من برای شما ۱۵۰۰
عالی بودید
کتاب شنبه را دوست داشتم عصر با پارچهٔ سفیدش را با تشدید امیدواری به هم دوختم و از مرز ناامیدیها گذشتم برای دلتنگیم به شعر زیبای به ایوان سرپوشیده متروک رفتم و نیلوفرها، پرستوها، و ماهیها را در شعر اخوان دیدم داستان نادین و قصهٔ امید و ناامیدی را در وجود مادربزرگش حس کردم با مادام بواری زیر سپیدارها قدم زدم و با صدای شوخیهای گویندگان خوش صدای مجله لبخند زدم و ساعتی لذت بردم.
سپاس از زحمات شما.
پایداری و سلامت آرزوی من برای شما.
زهرا فتحیپور
امتیاز من برای شما ۱۵۰۰
عالی بودید