کتاب را بایستی دو یا سه با خواند تا نتیجهای گرفت. شاید سواد من کم بود. ولی درکم این بود که نویسندگان، فلاسفه... نامبرده شده، آگاهی و دانش را برای بشر و محیط زیست بی فایده و زیانبار میدانستند و انسان را ترغیب به قطع نسل و از بین بردن خود میگردند. غیرمستقیم ادیان را به چالش میکشیدند. حتی آنها که مشکل جسمانی یه روحی داشتند بدبین تر بودند. عوض مثبت اندیشی و ارائه راهکارهای مبارزه با فقر، گرسنگی و بی آگاهی که بر اثر ظلم و استثمار دولتها حتی قشری از مردم در حق مردم ضیف صورت میگیرد، اقدام به ارائه آمار جنایات، گشته شدههای جنگها، بیماریهای فراگیر... نموده تا خواننده به تردید افتد.
نمی دونم اجازه بدین دوباره بخونم ببینم چه نتیجه میگیرم. (دوباره مرور کردم در کل تمام نویسندگان. دانشمندان. فیلسوفان، چه موافق چه مخالف آفرینش، خدا را (به عنوان پروردگار جهان هستی) قبول دارند. چون باید اول اعتقاد داشت تا بعد در تأیید یا نفی آن اقدام به بررسی و تحقیق کرد. تمام مخلوقات متفکر به قدرتی لایزال ایمان دارند و در گرفتاری به آن پناه میبرند. یا شاکی میشوند. این همان عقل است که انسان را متمایز میکند و نهایت به منشا و بانی آفرینش وصل میکند. موفق باشید.
نمی دونم اجازه بدین دوباره بخونم ببینم چه نتیجه میگیرم. (دوباره مرور کردم در کل تمام نویسندگان. دانشمندان. فیلسوفان، چه موافق چه مخالف آفرینش، خدا را (به عنوان پروردگار جهان هستی) قبول دارند. چون باید اول اعتقاد داشت تا بعد در تأیید یا نفی آن اقدام به بررسی و تحقیق کرد. تمام مخلوقات متفکر به قدرتی لایزال ایمان دارند و در گرفتاری به آن پناه میبرند. یا شاکی میشوند. این همان عقل است که انسان را متمایز میکند و نهایت به منشا و بانی آفرینش وصل میکند. موفق باشید.