به نظر میرسه ک نویسنده نگاه فلسفی و گاها علمی خودش رو با رنگ و بوی رمانی _ داستانی مخلوط کنه، خواننده این کتاب در جاهایی با خوندن متن به یاد کتب پوزیتیوستی پزشکی میافته و در جاهای دیگه بیشتر دوستدار فلسفه دیده میشه که بعدتر به ادبیات و رمانهای تخیلی میرسیم. اینکه چقدر میشه یک سوال مهم فلسفی رو با نگاه ادبیات رمان جواب دادرو من نمیدونم، اما خواننده با ملغمهای از روایتها مواجه هست که مدام بین فلسفه و داستان و علوم اعصاب رفت و آمد داره
کتاب خوبی هست اما بعید میدونم آنچه رو ک ادعا میکنه تونسته باشه اثبات کنه
مثلا جایی ب این اشاره میکنه ک مرکز هوشیاری بطور قطع در مغز هست ولی امروزه بعضی از دانشمندان علوم اعصاب چون ایبن الکساندر این ادعا را رد میکنند و شواهد مخالف این عقیده رو ارائه میدهند یا کتابهای دکتر جفری لانگ هم تاحدودی نشان میدهند که هوشیاری میتونه در جایی بیرون از کالبد به زندگی ادامه بده.
در نهایت ترجمهی این کتابها معمولا سنگین و سخت در میاد ک در اینجا هم تا حدودی باهاش مواجهیم البته ترجمه درکل خوب و شیواست
کتاب خوبی هست اما بعید میدونم آنچه رو ک ادعا میکنه تونسته باشه اثبات کنه
مثلا جایی ب این اشاره میکنه ک مرکز هوشیاری بطور قطع در مغز هست ولی امروزه بعضی از دانشمندان علوم اعصاب چون ایبن الکساندر این ادعا را رد میکنند و شواهد مخالف این عقیده رو ارائه میدهند یا کتابهای دکتر جفری لانگ هم تاحدودی نشان میدهند که هوشیاری میتونه در جایی بیرون از کالبد به زندگی ادامه بده.
در نهایت ترجمهی این کتابها معمولا سنگین و سخت در میاد ک در اینجا هم تا حدودی باهاش مواجهیم البته ترجمه درکل خوب و شیواست