نظر دکتر بهرام نوازنی برای کتاب قابلمه را فراموش کن!

قابلمه را فراموش کن!
هلموت واندمیکر، سید ماشاء الله فرخنده
۱۷۷ رای
دکتر بهرام نوازنی
۱۳۹۷/۰۶/۲۸
اوایل تابستان 1396 بود که سرگرم دیدن کتاب‌های سایت کتابراه بودم که یکباره کتابی با عنوان «قابلمه را فراموش کن» نوشته هلموت واندمیکر توجهم را جلب کرد. قبلا یعنی حدود 10 سال پیشتر از این، در برنامه «به خانه برمی‌گردیم» شبکه 5 سیمای جمهوری اسلامی ایران از پروفسور جعفریان شنیده بودم که آشپزخانه، زائده‌ای در خانه‌های ما است و هر غذایی که در آن پخته می‌شود نیمی از خاصیت خود را از دست می‌دهد. از آن زمان همواره در فکر بودم که چطور می‌شود آشپزخانه‌ را به اتاق مطالعه یا اتاق مسکونی تبدیل کرد و از شر این همه وسایل پخت‌وپز راحت شد تا اینکه این کتاب به نظرم راه‌حلی عملی‌تر ارائه کرده بود؛ یعنی به جای اینکه با اعضای خانواده بر سر آشپزخانه درگیر شوم که در این ده سال گذشته جز مسخره‌ای بیش نشده بود، بهتر بود که خودم دیگر غذای پختنی نخورم. اما مگر غذای پختنی چه اشکالی دارد؟ مگر می‌شود مواد غذایی خام و سفت را جوید و هضم کرد؟ اصلا چرا باید از غذای معمولی که سال‌ها بلکه قرن‌ها پیشینیان ما خورده‌اند و عمری با آن سپری کرده‌اند دست شست؟ مگر عمر طولانی‌تر پیشینیان ما که گاهی به نزدیک هزار سال می‌رسید از این غذاها حاصل نشده بود؟
این کتاب به طور علمی و با کمک تجربه به من نشان داد که پیشینیان ما در گذشته‌های دورتر که عمری به مراتب بیشتر از امروز داشته‌اند، از مواد غذایی سالم و بدون هرگونه افزودنی‌های مسمومی مانند نمک، قند و شکر استفاده می‌کردند و چنانچه ما هم از آتش و پخت‌وپز دست برداریم، می‌توانیم به زندگی طبیعی و طولانی‌تر آنان دست‌یابیم. این زندگی طبیعی با طول عمر چند صد ساله مستلزم برخورداری از غذای سالم، آب تمیز، هوای پاک، ورزش کافی، و چندین شرط دیگر است اما درباره غذای مورد نیاز انسان چیزی جز میوه، مغز میوه و سبزیجات نیست. تازه اینها هم باید به ترتیبی باشد که میوه 80 درصد و مغز میوه و سبزیجات، روی هم 20 درصد غذای روزانه ما را تشکیل دهد. نویسنده توضیح می‌دهد که آدم ابوالبشر و همسرش حوا، بخاطر خوردن گندم از بهشت اخراج شدند اما باز ابنای بشر از این درس عبرت نگرفته و همچنان بر کشت گندم و خوردن نان و انواع نشاسته دیگر که هضم آن برای معده سنگین است ادامه می‌دهند. واندمیکر به‌درستی توضیح می‌دهد که علت نه فقط کوتاهی عمر انسان کنونی حتی در کشورهای پیشرفته اروپایی بلکه ابتلای وی به انواع بیماری‌ها، به‌خاطر باکتری‌ها و ویروس‌ها نیست بلکه سوءتغذیه است. آنچنانکه نویسنده استدلال می‌کند غذای کافی و مفید به‌شرطی که همراه مواد غذایی دیگر حیوانات وارد بدن انسان نشود می‌تواند سلامت انسان را تضمین کند.
من که در سن 53 سالگی مشغول خواندن این کتاب شدم جز سرما‌خوردگی‌های سالانه، به بیماری خاصی مبتلا نبودم اما از اینکه می‌دیدم پدر و مادرم از فرط درد زانو مجبور به انجام عمل جراحی و نصب پروتز شده بودند و پدرم پروستات خود را به دست جراح سپرده بود به جان خود نگران شدم. وقتی این کتاب را مطالعه کردم متوجه شدم که نه تنها می‌توان از این دست جراحی‌های غیرلازم خلاصی یافت بلکه دیگر از دام انواع سرماخوردگی نیز رهایی یافت. تازه این زمان بود که متوجه شدم قریب 30 سال بود که بی‌دلیل حساسیت و آب‌ریزش بینی را تحمل کرده بودم. بهترین زمان روز من ساعت 7-4 صبح بود که به مطالعه و نگارش اختصاص داده بودم اما یک لحظه هم این حساسیت و آن آب‌ریزش امانم نداده بود و فکر می‌کردم که با پراکنش گرده‌های گیاهان در بهار و تابستان باید تحمل کنم و گاه تا سراسر سال به طول می‌انجامید.
نویسنده در این کتاب به روشی علمی پیش‌بینی می‌کند که چنانچه از غذای طبیعی برای انسان (میوه، مغز میوه و سبزی) استفاده شود ظرف دو روز تغییر و تحول آن در ظاهر و ظرف دو ماه در اعماق وجودی و مویرگ‌های بدن قابل مشاهده خواهد بود. من دقیقا این را تجربه کردم. یعنی وقتی که می‌گوید از هر چه دست‌پروده انسان است پرهیز کنید و نان و پلو و گوشت و لبنیات نخورید هر کسی ممکن است نگران کمبود ویتامین‌ها، پروتئین‌ها و املاح معدنی در بدن خود شود اما من که قبلا روزی سه لیوان شیر و یک کاسه ماست می‌خوردم و اگر یک روز پنیر نمی‌خوردم پوست پشت ناخن‌هایم بلند می‌شد، پس از دو روز وقفه هیچ اثری این‌چنینی ندیدم. همه کلسیم و ویتامین مورد نیاز همانطور که نویسنده گفته بود از طریق میوه تأمین شده بود. نویسنده پیش‌بینی کرده بود که با رژیم میوه، به وزن طبیعی خود باز خواهید گشت. من این را به‌تدریج ظرف دو ماه تجربه کردم و وزنم از 67 کیلو به 57 کیلو کاهش یافت و دیگر همانجا ثابت ماند.
البته اهل خانه، فامیل و آشنایان هم مانند من نگران این تغییر رژیم غذایی بودند و هریک به‌گونه‌ای آن را بروز می‌دادند؛ یکی به‌خاطر کاهش وزن سرزنشم می‌کرد و آن را نشانه‌ای بر ضعف و فتور من می‌دید، دیگری از ابتلای به قند وحشی می‌ترساند و آن دگر از انزوای روانی و گوشه‌گیری برحذرم می‌داشت. همه اینها موجب شد تا من هر ماه بلکه هر هفته انواع آزمایش‌های پزشکی را بدهم تا از سلامت بدن خود غفلت نکرده باشم و خوشبختانه نمودار همه اینها به‌سوی میانه و حاکی از بهبودی بیشتر بود. حتی فشار خونم از وضعیت طبیعی به عالی کاهش یافته بود.
در پایان این را هم باید هشدار دهم همانطور که نویسنده تذکر می‌دهد رژیم میوه‌خواری به‌تدریج همه سموم و آسیب‌های مواد غذایی ناسالم را از طریق تعریق، ادرار و مدفوع دفع می‌کند. نشانه سالم شدن بدن این است که دیگر عرق زیر بغل شما بوی بد و ناراحت‌کننده‌ای برای دیگران ندارد. اما تا به این مرحله برسید باید رنج تغییر پرزهای زبان و دفع سنگ‌هایی که تا این زمان در کلیه و مثانه تشکیل شده‌اند به جان بخرید و از این رژیم غذایی منصرف نشوید. آنچه من پس از مطالعه این کتاب یافتم اینکه مواد غذایی یک علم بسیار پیچیده است و همچون دیگر علوم همچنان بی‌پایان، اما هر قدر که در این مسیر گام برداشته شود مطمئنم همراه تجربه‌های خوبی خواهد بود و از همین رو مطالعه این کتاب را توصیه می‌کنم.
ندا م
۱۳۹۷/۰۷/۲۷
شما واقعا اجرا کردید و سالمید. گگ
دکتر بهرام نوازنی
۱۳۹۸/۰۱/۰۵
بله شکر خدا حتی PSA را نیز از 5 به 2. 5 کاهش دادم.
Manizhe Ghanbari
۱۳۹۸/۰۴/۰۷
نظر شما خودش‌ی کتابع😃
دکتر بهرام نوازنی
۱۳۹۸/۰۵/۰۵
امروز که بیش از دو سال از این الگوبرداری غذایی من گذشته به نکته‌ای برخوردم که نشان می‌دهد در پیگیری این الگو باید مراقبت بیشتری شود. در سن 55 سالگی وقتی جواب آزمایش تراکم استخوانم را دیدم معلوم شد که رو به پوکی گذاشته است. علت این اتفاق به نقل از متخصصان ارتوپدی از سه عامل وراثت، عدم تحرک و کمبود کلسیم در غذا ناشی می‌شود اما در من فقط مورد سوم دخالت داشته است. در این دو سال من لبنیات را که حاوی کلسیم سرشار است حذف کرده و از میوه‌ها و گیاهان کلسیم‌دار غفلت کرده بودم. وقتی به برنامه Samsung Health که اطلاعات غذایی‌ام را ذخیره می‌کنم مراجعه کردم متوجه شدم که در این دو سال گذشته کلسیم و سدیم را کمتر از نصف کف مورد نیاز بدنم دریافت کرده بودم و این بخاطر این بود که کتاب «قابلمه را فراموش کنید» توصیه کرده که حتی یک نوع میوه می‌تواند همه نیاز بدن را تأمین کند و نویسنده مثال می‌زند که در فصل انگور، سه ماه تنها انگور خورده است.
از هفته پیش من با اصلاح این الگو تصمیم گرفتم غذاهای پرکلسیمی مانند دانه‌های چیا، تخمه شربتی، آرد سنجد و نخودچی را هم به وعده‌های غذایی‌ام اضافه کنم و با اینکه همچنان از لبنیات پرهیز کرده‌ام اما در این هفته نتیجه‌اش را هم دیدم: احساس ضعف گاه و بی‌گاهی در زانو و کمر دیگر برطرف شده است. البته برای نتیجه قطعی این دگرگونی باید تا سال آینده و آزمایش بعدی تراکم استخوان صبر کنم.
جعفر لک زایی
۱۳۹۸/۰۸/۰۶
خداییش این همه تایپی که کردین نشون میده جدی هستین و صحتِ حرفاتون رو نشون میده!!
Masomeh Pourparvar
۱۳۹۸/۰۹/۲۷
متن تون خودش یه کتابه
فرحناز پ
۱۳۹۹/۰۹/۲۷
آقای نوازنی شما خودت الان قادری یه کتاب جدید بنویسی بعد اینهمه تجربه
دکتر بهرام نوازنی
۱۴۰۱/۰۵/۲۱
امروز که نزدیک ۵ سال از الگوی میوه‌، مغز میوه و گیاهخواری گذشته لازم دانستم که اضافه کنم من بخاطر حرف اطرافیان مجبور شدم با خوردن بیشتر اون موارد وزنم رو به ۶۰ کیلو افزایش دهم اما آزمایش‌هایم نشان داد که ویتامین‌های سی و اً از حد گذشته‌اند. از این گذشته چون در این مدت به دویدن ۱۰ کیلومتر به طور یک روز در میان مشغول شده بودم باید کالری مصرفی‌ام را از حدود ۱۳۰۰ به ۲۷۰۰ می‌رساندم که دیگر میوه جوابگو نبود. مصرف ۲۷۰۰ کالری میوه و مغز میوه مصادف می‌شد با سوزش شدید ادرار و افزایش کلسترول.
بنابراین خواستم بگم که امروزه رژیمم رو اصلاح کرده‌ام و مرغ و ماهی و حبوبات را نیز اضافه کرده‌ام ولی همچنان از مواهب میوه بهرمندم.
امیر فرهبد
۱۴۰۳/۰۳/۲۴
سلام و درود بر شما که تجربه‌های خودتون را به اشتراک گذاشتید
👋 سوالی دارید؟